loading...
قرآن
هانیه بازدید : 39 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز هنر در قرآن

هنر در محضر قرآن

قرآن، كلام خدا و كتاب تشریع است كه از سوی آفریننده جهان برای هدایت جهانیان در قالب الفاظ و كلمات ،‌به زبان عربی مبینی فرود آمده است و انسان ، همان عظمتی را كه در عالم تكوین، ‌در دشت و صحرا و گل و گیاه و كوه و آبشار و پرتو خورشید و درخشش ماه و گستردگی افق و عظمت كهكشانها مشاهده می‌كند، در سوره‌ها و آیات و وقف و و صلها و فواصل گوناگون و موزون این كلام الهی، به روشنی در می‌یابد. زبان قرآن ، بی‌تردید زبان هنر است كه هر یك از كلمات آن به زیباترین شكل، در جای خود قرار گرفته و نظم و انسجام آیاتش، همچون رشته به هم تنیده ای است كه به راحتی از كلمه‌ای به كلمه ای و از آیه‌ای به آیه‌ای سیر می‌كند و با هر فراز و نشیب ، روح و روان هر شنونده را به دنبال خود می‌كشاند.

رمز این همه زیبایی و گیرائی نیز دراین است كه ذات بی‌مانند او، ‌جمال است و نظام آفرینش او جمیل و جلوه جمال او، درهمه جا و هر چیز، ‌كه آیه‌ای از كلام و كتاب اوست، متجلی است كه انّ الله جمال و یحب الجمیل. اعجاز هنری قرآن، تا جایی است كه نه تنها دوستانش را به شگفتی وا می‌دارد،‌ بلكه حتی دشمنانش را به اظهار عجز از مقابله با آن می‌كشاند. اكنون این «ولیدبن‌مغیره»، ‌دشمن سرسخت پیامبر اكرم(ص) و شاعر و داستانسرای قریش است كه در وصف قرآن به ابوجهل می‌گوید: « من، تمام اوزان و اشعار عرب را می‌دانم. آنچه او می گوید، به هیچ یك از آنها شباهت ندارد. در كلامش حلاوت و طراوت مخصوصی است كه هر چه را ویران و به هر چیز چیره می گردد. باید گفت: كلام او سحر است، یك سحر مؤثر كه بین خانواده‌ها تفرقه می‌اندازد.»

قرآن كریم، چه زیبا این تكبر ولید و این تحریف بزرگ را به باد استهزاء می‌گیرد و در یك كلام جاودانه او را رسوا می‌سازد. می‌فرماید: او فكر كرد و چاره اندیشید! پس مرگ بر او باد چه چاره اندیشید؟ پس نظر افكند. آن گاه چهره درهم كشید و روی ترش كرد! آن گاه پشت نمود و تكبر كرد . آن گاه گفت: ‌این نیست مگر سحر مكرر. این نیست مگر كلام بشر ! به زودی در افكنیمش به سقر.1 و .... این چنین است كه قرآن مجید، عرب جاهلی و تمام انسانها را بر تارك تاریخ، به تحدی فرا می‌خواند كه اگر می‌توانید، ده سوره و حتی یك سوره همانند قرآن را بیاورید ، اگر راست می‌گویید و مسلم است كه انسان، جز اظهار عجز و ناتوانی پاسخی نمی‌تواند داشته باشد. محسنات لفظی قرآن بر همین پایه است كه مفسران و نویسندگان و پژوهشگران فن معانی بیان، پژوهش درباره محسنات لفظی و شیوایی و فصاحت و بلاغت قرآن را بخشی از كارهای پژوهشی خود قرار داده‌اند و با موشكافی در صنایع لفظی و معنوی قرآن، صدها عنوان كتاب و رساله اختصاصی درباره قصه و انشاء ، ایجاز و اطناب ، تشبیه و كنایه، حقیقت و مجاز، استعاره و مبالغه، قسم، استتباع، توجیه، تلمیح، مماثلت، تجنیس، مطابقه، مساوات، اشاره و نیز وزن و آهنگ و فواصل ایات الهی به رشته تحریر درآورده اند كه علاقه‌مندان می‌توانند برای اطلاع بیشتر در این زمینه، به كتابهای مربوط و نیز كتابهای تفسیر مراجعه كنند.2 ضرورت توجه به ویژگیهای هنری قرآن در ترجمه اما آنچه در این مختصر بناست بدان پرداخته شود،‌این است كه به این ویژگیهای هنری و برجستگیهای لفظی ومعنوی قرآن، در ترجمه به زبان دیگر نیز باید توجه شود و تنها به دقت در ترجمه صحیح معانی اكتفا نگردد، تا ترجمه‌ای هر چه نزدیكتر به زبان قرآن ارائه گردد و گرنه ، حق ترجمه قرآن كریم اداء‌ نشده است.

 زبان قرآن ، بی‌تردید زبان هنر است كه هر یك از كلمات آن به زیباترین شكل، در جای خود قرار گرفته و نظم و انسجام آیاتش، همچون رشته به هم تنیده ای است كه به راحتی از كلمه‌ای به كلمه ای و از آیه‌ای به آیه‌ای سیر می‌كند و با هر فراز و نشیب ، روح و روان هر شنونده را به دنبال خود می‌كشاند

مترجم یك اثر هنری،بایدبرجستگیهای لفظی و معنوی را در كنار هم قرار دهد و علاوه بر تسلط كامل بر هر دو زبان، تمام ویژگیهای زیبایی شناسی هر دو زبان را مورد نظر قرار دهد،‌تا ترجمه نیز تا حدودی از گیرائی و جاودانگی متن برخوردار گردد. مترجم قرآن كریم،‌ضروری است علاوه بر آگاهی كامل از تفسیرهای مختلف قرآن ،‌از دقت عقلی و ذوق هنری و

قرآن كریم

 شعری و هنر نویسندگی، بویژه هنرهای نمایشی و قصه‌نویسی برخوردار باشد، تا بتواند چشم‌اندازی از مناظر زیبا و حیرت‌انگیز كلام‌الهی را كه در قالب الفاظ و كلمات برای عموم به تصویر كشیده شده با زبان ترجمه به تصویر بكشد. در قرآن كریم، متناسب با تغییر معانی، لحنهای متفاوت و آهنگ و وزنهای مناسب به كار گرفته شده است. به عنوان نمونه: لحن تحقیر را در سوره «مسد»، لحن حماسی را در سوره « والعادیات» ، لحن دعا و نمایش را در آیات آخر سوره «آل عمران» ، لحن داستان و اندرز را در سوره « یوسف» و « قصص » و به طور كلی آهنگ تند و انگیزاننده را در سوره‌های مكی و آهنگ كند و آموزنده را در سوره‌های مدنی ، به روشنی می‌توان مشاهده كرد. در قرآن ، آخر آیات برخی از سوره‌ها به نون ختم شده، برخی به الف،‌برخی به‌ ها ،‌برخی به س و ... كه این فواصل خاص، همراه با وزن و آهنگ كلمات و‌ آیات،‌ادبیات قرآن را از سایر كتابها ممتاز كرده است و برای ارائه ترجمه نزدیكتر به متن الزاماً باید به این برجستگیها توجه شود. آنچه در این ترجمه ما بر آن عنایت داشته‌ایم، علاوه بر تلاش در رسائی مفاهیم، تأكید به این ویژگیها و امتیازات بوده است. البته نگارنده مدعی نیست كه توانسته است از عهده این مهم برآید، اما می‌توان گفت : تلاش خود را به كار گرفته تا گامی هر چند كوچك در این جهت بردارد.

جالب است به این نكته نیز توجه كنیم كه هر چه ما در تاریخ ترجمه قرآن كریم به عقب برگردیم ،‌توجه به وزن و آهنگ و سجع و قافیه در ترجمه‌های قرآن بیشتر مشاهده می‌شود و متأسفانه در قرون اخیر،‌كمتر به آن توجه شده است. اكنون ،‌با اجازه خوانندگان عزیز، نمونه‌هایی از این سبك ترجمه را از نظر می‌گذرانیم، بدین امید كه مورد توجه علاقه‌مندان به فرهنگ قرآن كریم قرار گیرد و نگارنده را با راهنماییهای خود، ‌مورد مرحمت قرار دهند. سوره مباركه ماعون (حقوق نیازمندان) 1ـ دیدی آن را كه روز جزا را دروغ پندارد؟ 2ـ این آن كسی است كه یتیم را به قهر می‌راند. 3ـ و بر خوراك تهیدست وا نمی‌دارد. 4ـ پس وای بر نماز‌گزاران! 5ـ آنان كه از نماز خویش بی‌خبرند. 6ـ آنانكه ریاكارند. 7ـ ونیكی از مردم دریغ می‌دارند. سوره مباركه فیل 1ـ مگر ندیدی چه كرد خدایت با سپاه فیل سواران؟ 2ـ آیا تباه نساخت توطئه آنان؟ 3ـ اعزام كرد به سرشان فوجهایی از مرغان. 4ـ بستندشان به سنگگلی سوزان 5 ـ  پس گرداندشان همچو نیم‌خورده گیاهان .

هانیه بازدید : 30 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

انگشت نگاری، اعجاز قرآن

انگشت نگاری در قرآن

در آیه 3 و 4 سوره قیامت می خوانیم : " أَ یحَْسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نجَّْمَعَ عِظَامَهُ ــ بَلىَ‏ قَادِرِینَ عَلىَ أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَه‏ ؛ آیا انسان گمان می کند که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد، آری ما قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم ". سوره 75: القیامة

در روایات می خوانیم، یکی از مشرکین عرب به نام عدی بن ابی ربیعه، که مردی بسیار لجوج و متعصب بود نزد پیامبر (ص) آمد و از روز قیامت و چگونگی و زمان آن سوال کرد، و گفت: اگر آن روز را با چشم خودم هم ببینم باز تو را تصدیق نمی کنم و به تو ایمان نمی آورم، چگونه می توان باور کرد که خداوند این استخوانهای (پوسیده) را گردآوری کند، این باور کردنی نیست.

« بنان » در لغت به معنی انگشتان (و گاه به معنی سرانگشتان) آمده است، از ماده « بن » به معنی اقامت گرفته شده، و از آنجا که انگشتان مایه اصلاح احوال اقامت انسان در جهان است، به این نامیده شده است.

انگشتان نقش بسیار مهمی درزندگی انسان دارند و از عجایب خلقت محسوب می شوند، هر چند به واسطه اینکه دائما در اختیار ما است، از اسرار آن غافلیم. اگر انگشتان دست کسی قطع شود، هیچ گونه کار ظریفی را نمی تواند انجام دهد. نوشتن، ورق زدن کتاب، غذا خوردن بطور راحت، تلفن کردن، باز کردن درها به وسیله کلید و انواع صنایع ظریف و دقیق و حتی صنایع دیگر، مانند انواع کارهای مربوط به ماشینها، بلکه گرفتن اشیای سنگین با دست نیز برای او غیر ممکن است، حتی کم شدن یکی از انگشتان می تواند ضربه ای به بسیاری از کارهای روزمره انسان برند. به همین دلیل چهار پایان به خاطر نداشتن انگشت بسیاری از کارها را با دهان یا سر، انجام می دهند.

به تعبیر دیگر می توان گفت: وجود انگشتان در انسان، یکی از عوامل مهم پیشرفت تمدن او است، و تعبیر به «بنان» از ماده اقامت و دوام، اشاره لطیفی به همین حقیقت است چرا که بدون آنها، اقامت در جهان برای او مشکل است.

آیه فوق می گوید: نه تنها استخوانهای بزرگ که استخوانهای ریز و ظریف او را نیز می توانیم در قیامت منظم کنیم.

جمعی از مفسران نیز احتمال داده اند که منظور از تسویه بنان متصل ساختن آنها به یکدیگر، و به صورت سم چهارپایان در آوردن می باشد، ولی این تفسیر هیچ گونه مناسبتی با ایات سوره ندارد.

نه تنها ما می توانیم استخوانهای بزرگ و کوچک را جمع آوری کنیم بلکه حتی توانایی داریم انگشتان و سرانگشتان هر کس را با تمام ویژگیهایش که از ظریفترین خصوصیات بدن او است، تنظیم کنیم و به حال اول باز گردانیم

به هر حال از نکاتی که این آیه، می تواند اشاره به آن باشد کشف مهمی است که در عصر ما نسبت به خطوط سر انگشتان شده است، زیرا این معنی مسلم شده که خطوط سر انگشتان هر کس معرف شخص او است، و از هر امضایی اطمینان بخش تر و دقیقتر است، امضایی که هیچ کس نمی تواند آن را جعل کند، در حالی که پیچیده ترین امضاها قابل جعل است، به همین دلیل در عصر ما مساله  « انگشت نگاری» به صورت علمی در آمده و در مراکز انتظامی دایره مخصوصی برای آن وجود دارد، و از طریق آن بسیاری از مجرمان شناخته می شوند، کافی است که یک سارق، هنگامی که وارد اطاق یا منزلی می شود، دست خود را بر دستگیره در، یا شیشه اطاق و یا قفل و صندوق و صندلی بگذارد و اثر آن، روی آنها بماند یا اینکه در یک ماجرای قتل سلاحی کشف شود که اثر انگشت کسی بر آن اسلحه باشد، فورا از آن نمونه برداری کرده و با سوابقی از سارقان و مجرمان، یا افرادی که درآن حادثه مظنون به نظر می رسند تطبیق می دهند و مجرم را پیدا می کنند.                                           

بنابراین تفسیر، آیه می گوید: نه تنها ما می توانیم استخوانهای بزرگ و کوچک را جمع آوری کنیم بلکه حتی توانایی داریم انگشتان و سرانگشتان هر کس را با تمام ویژگیهایش که از ظریفترین خصوصیات بدن او است، تنظیم کنیم و به حال اول باز گردانیم.

به تعبیر دیگر بازگرداندن بنان و تنظیم آن (فراموش نکنیم که «تسویه» منظم ساختن و مرتب نمودن است) شامل تمام خصوصیات و جزئیات، و از جمله خطوط سر انگشتان می شود.

تناسب این معنی با مساله قیامت که دادگاه بزرگ عدل الهی است و مجرمان و گنهکاران باید در آن تعقیب شوند، بسیار جالب است، چرا که در دنیا نیز از این مساله، بیش از همه جا در دادگاهها بهره گیری می شود.

هانیه بازدید : 23 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

14 اعجاز علمي در قرآن

منظومه شمسي

در باب اعجاز قرآن از نگاه علوم روز نمونه هايي را در قلمروهاي گوناگون انسان، حيوانات، غذا و... ذکر کرديم، در نوشتار حاضر با رويکردي موردپژوهانه به تبيين مواردي ديگر از اعجاز قرآن در پاره اي از مظاهر عالم هستي خواهيم  پرداخت.

 

1. جاذبه ي زمين

قرآن، هزار و اندي سال قبل از نيوتن از جاذبه ي زمين خبرداده است:

« زمين را جذب كننده آفريديم.» مرسلات/ 25

در دهها تفسير كه پيش از ولادت نيوتن نوشته شده، تصريح گرديده، كه (كِفات) به معناي جذب كردن است.

درعصري كه همه، خورشيد را ثابت مي دانستند، قرآن فرموده است: « خورشيد به سوي آرامگاه خودش د ر حركت است.» يس / 38

2. حركت انتقالي زمين [ گردش زمين به دور خورشيد]

 

قرآن در حدود هزار سال پيش از گاليله كه با نظر خود زمين را از مركزيت جهان هستي در آورد به صراحت گفته است: « به كوهها نگاه مي كني، خيال مي كني كه در يك جا ايستاده اند، د رحاليكه مانند ابرها درحركتند.» نمل/ 88

قرآن كريم در اين مورد اشارات فراواني دارد و از زمين با تعبيراتي مثلِ گهواره (طه / 53) و شتر راهوار ( ملك/15) ياد كرده است.

3. انبساط عالم

 

قرآن، 13 قرن پيش از ولادت 0لومتر)، از انبساط عالم خبر داده است: « آسمان را به قدرت خود آفريديم و هر لحظه، آن را گسترش مي دهيم.» ( ذاريات/ 47)

4. ستونهاي نامرئي ( جوّ كره ي زمين)

قرآن در مورد اين ستونها مي فرمايد: « خداوند آسمان را بدون ستوني كه آن را ببينيد، برافراشت.» رعد/ 2 - لقمان / 10

هنگامي كه از امام رضا « عليه السلام» پرسيدند: مگر آسمان ستون دارد؟ فرمود: بله، در آنجا ستونهايي است كه شما نمي بينيد. شيخ طوسي هزار سال پيش در تفسير خود فرموده است:

قرآن نگفته ( بدون ستون)، بلكه فرموده است: (بدون ستون مرئي)

تفسير تبيان؛ ج 6، ص 213

5. حركت ستارگان

 

زماني كه دانشمندان به پيروي از هيئت بطلميوس، همه ي ستاره ها و سياره ها را ثابت مي دانستند، قرآن، با تعبير « حركت در مداري شناور» از آنها ياد كرده است. انبياء/33

6. حركت خورشيد

 

درعصري كه همه، خورشيد را ثابت مي دانستند، قرآن فرموده است: « خورشيد به سوي آرامگاه خودش د ر حركت است.» يس / 38

7. زوجيت گياهان

 

« (لينه) گياه شناسِ سوئدي، در اواسط قرن18 ميلادي كشف كرد كه در گياهان نيز جنس نر و ماده وجود دارد، اما اين موضوع، محافل كليسا را خشمگين ساخت و كتابهاي او را به عنوان كتب ضلال معرفي كردند.» دانستيهاي جهان علم ص 241 .

اما قرآن، در بيش از ده آيه از زوجيت گياهان بحث كرده است. مثلاً : شعرا/ 7 – لقمان/10 « و از آسمان آبي فرو فرستاديم و به وسيله ي آن جفتهايي از گياهان گوناگون رويانديم.»

8. تسخير فضا

 

قرآن كريم، 14 قرن پيش از آنكه ( يوري گاگارين) هوس سفر فضايي را در سر بپروراند، از سفر فضايي بحث كرده و نويد موفقيت داده است. آنجا که مي فرمايد:

يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ(الرحمن/33)

اي گروه جن و انس! اگر مي‌توانيد از مرزهاي آسمانها و زمين بگذريد، پس بگذريد، ولي هرگز نمي‌توانيد، مگر با نيرويي (فوق العاده)!

9. موجودات زنده در جهان بالا

 

بشر امروز در كُرّاتِ ديگر به جستجوي موجود زنده مي پردازد و تاكنون اطلاعات قانع كننده ايي بدست نياورده است، در صورتي كه قرآن 15 قرن قبل، به صراحت از وجود موجودات زنده در آنجا، خبر داده است: « از نشانه هاي قدرت خدا، آفرينش آسمان و زمين و پراكندن جنبده در آن دو مي باشد.» شوري 29

10. همبستگي آسمان و زمين

 

ساختمان آفرينش از (گاز) تشكيل شده و سپس به (سديم) تقسيم گرديد و يكي از نتايج اين تقسيم منظومه شمسي ما مي باشد.

يكي از بهترين دلائلي كه مي رساند اين كرات همبستگي داشته اند، اين است كه در خورشيد بيش از 67 عنصر وجود دارد كه عين آن عناصر در زمين نيز ديده مي شود.

همچنين، عناصر سنگهاي آسماني كه از آسمان داخل زمين مي شوند، همان عناصري است كه ساختمان زمين را در بر گرفته است.

خداوند اين همبستگي را در قرآن كريم بيان فرموده است:

« آسمان و زمين قبلاً به هم متصل بودند و ما آنها را از همديگر جدا كرديم.» انبياء / 30

11. توده هاي گاز

 

دكتر ونول لاتيمار، آسمان شناس معروف مي گويد:

« زمين و ستارگانِ ديگر، از توده هاي ابري، تكوين يافته اند و اين ابر از ذرات سختي پديد آمده كه حجمش 10 هزار برابر از حجم كره ي زمين بزرگتر بود.»

قرآن اين حقيقت را به اين صورت بيان فرموده است:

«خداوند اراده كرد خلق كند آسمان را، حال آن كه آسمان، توده ي گاز و دود بود.» فصلت / 11

12. برخورد الكتريسيته

 

(فرانكلين) ثابت كرد كه ابرها داراي بار الكتريسيته هستند و همان طوري كه منفي و مثبت همديگر را جذب مي كنند، منفي با منفي و مثبت  با مثبت، همديگر را دفع مي كنند و اين دفع كردن باعث مي شود ابرها از هم دور شوند، لكن خداوند، بوسيله ي بادها، ابرها را به هم نزديك مي سازد تا منفي و مثبت همديگر را جذب كرده و تولد باران نمايند.

در قرآن آياتي وجود دارد كه تنها با مسئله ي كروي بودن زمين تطبيق مي كند، از جمله: « به آن جمعيت كه تضعيف شده بودند، مشرقها و مغربهاي پر بركت زمين را ، ارث داديم.» اعراف / 137

اين مطلب در قرآن كريم بيان شده است:

« آيا نمي بيني خداوند، ابرها را به آساني حركت مي دهد، بعد آنها را به هم تركيب مي نمايد، سپس بر روي هم انباشته مي كند، آنگاه باران را از لابلاي آنها خارج مي سازد.» نور/ 43

13. نبودن اكسيژن در بالاي جو

از جمله روشهاي تربيتي قرآن اين است كه، با بيان « مثل » زمينه را براي تعليم اصول عقايد، آماده مي كند.

امروز ثابت شده كه هر اندازه انسان به سمت آسمان برود، هوا رقيق تر شده و در اثر نبودن اكسيژن، تنفس مشكل مي گردد.

قرآن اين مطلب را در قالب مثال بيان فرموده است:

« پس خداوند، كسي را كه مي خواهد هدايت نمايد، سينه ي او را براي پذيرفتن اسلام باز مي كند و كسي را كه گمراه مي نمايد، سينه ي او را تنگ مي كند و در فشارقرار مي دهد، مانند كسي كه به آسمان مي رود. » انعام 125

14.كروي بودن زمين

 

در قرآن آياتي وجود دارد كه تنها با مسئله ي كروي بودن زمين تطبيق مي كند، از جمله: « به آن جمعيت كه تضعيف شده بودند، مشرقها و مغربهاي پر بركت زمين را ، ارث داديم.» اعراف / 137

اين تعبير تنها با كروي بودن زمين مي سازد، زيرا اگر فرض بگيريم كه زمين مسطح است، در اين صورت يك مشرق و يك مغرب بيشتر نخواهد داشت ؛ اما اگر زمين را كروي فرض نمائيم، هر نقطه ايي از زمين براي نقاط شرقي آن، (غرب) خواهد بود و براي نقاط غربي آن، (شرق) خواهد بود.

هانیه بازدید : 29 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز رنگها در قرآن

رنگین کمان

مقدمه

 

زندگی بشر از بدو خلقت تحت تاثیر دو  عامل مهم شب و روز بوده است. انسان با مشاهده علامت شب (تاریکی) به سر پناه خود روی می‌آورد و با آشکار شدن صبح و روشنایی به سوی تلاش و فعالیت می‌شتابد. 

خدای متعال از دو عامل فوق به عنوان نعمتی بزرگ یاد می‌کند و در کنار سایر نعمتهایش می‌فرماید:

"و جعلنا اللیل لباسا و جعلنا النهار معاشا"

(یعنی شب را برای شما پوششی قرار دادیم و روز را برای معاش شما قرار دادیم.)

این عملکرد فطری در انسان بیانگر این است که انسان ناخودآگاه تحت تاثیر رنگها قرار می‌گیرد و با کشیده شدن پرده آبی تیره بر آسمان احساس نیاز به استراحت و آرامش در او به وجود می‌آید؛ و با طلوع صبح و آشکار شدن نور و روشنایی زرد رنگ به انسان نیروی تکاپو و فعالیت دست می‌دهد. بنابراین پیشینه شناخت رنگها و احساس نیاز به آنها به صورت تکوینی در خلقت وجود داشته است. 

تسکین درد میگرن، از بین بردن بی‌خوابی، پایین آوردن فشار خون، درمان یا تسکین بعضی از بیماریهای عصبی، بالابردن ادراک.  خواص مثبت این رنگ تا زمانی است که از 200 لوکس تجاوز نکند، بنابراین رنگ سبز گیاهان بهترین و معتدل ترین نوع این رنگ است، و تمام خواص فوق را دارد.

از این رو خداوند رنگها را صفت مشترک بین موجودات اعم از زنده و غیر زنده قرار داده و می‌فرماید:

"آیا ندیدی که خدا باران را از آسمان فرود آورد و با آن انواع میوه‌های گوناگون و رنگارنگ پدید آورد و در زمین کوهها و طرق زیاد و اصناف و رنگهای مختلف سفید، سرخ، سیاه خلق فرمود و از اصناف انسان (مرد و زن) و اجناس حیوانات نیز به همین گونه مختلف آفرید". 

خداوند متعادل در آیه مذکور به وسیله رنگها و تنواع موجودات جاندار و بی‌جان توجه انسان را به مساله توحید جلب می‌کند تا نشانگر این باشد که چگونه از آب بی‌رنگ صدها هزاران رنگ پدید آورده و از عناصر محدود و معین موجودات کاملا متنوع و زیبا را آفریده است. جهت تبیین شگفتی رنگها، به خواص آنها از منظر آیات و روایات اشاره می‌کنیم.

 

خواص رنگ سبز

در قرآن کریم، از میان همه رنگها به رنگ سبز به عنوان رنگ لباس بهشتیان معرفی شده است: "ویلبسون شباباًَ خضراً من سندس و استبرق" لباسهای سبز حریر و دیبا بپوشند.

 

مسرّت بخشی و شادآورد بودن

 

اگر آب مایه حیات است، رنگ سبز نشانگر طراوت و زندگی می‌باشد چرا که طبیعت با این رنگ لباس حیات به تن می‌کند. خداوند متعال این شگفتی را به صورت زیبا ترسیم کرده و می‌فرماید:

"و جعلنا من الماء کل شیء حی"یعنی به وسیله آب هر چیزی را زنده قرار دادیم.

"فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه حقیراء" ‌به وسیله آب هر گونه گیاه برآوردیم و از آن گیاه جوانه سبزی خارج ساختیم. 

رنگ سبز، رنگ گیاهان وطبیعت است و خداوند آنها را مظهر مسرت و شادی معرفی می‌کند: "فأنبتنا به حدائق ذات بهجة" پس به وسیله آب باغهای بهجت انگیز رویانیدیم. در تعریف بهجت آورده که البهجة حسن اللون و ظهور السرور فیه" بهجت بهترین رنگ است و شادی و نشاط در آن ظهور دارد.

امام صادق علیه السلام در بیان خاصیت رنگ سبز می‌فرماید:"سه چیز غم و غصه را از بین می برد:

 

1- آب 

2- رنگ سبز

3- خوشرویی.

 

 

تقویت تحمل پذیری و صبر

امروزه علم با گذشت قرنهای متمادی خاصیت تقویت تحمل پذیری این رنگ را اثبات کرده است. دانشمندان جهت اثبات این امر آزمایشی را به شرح زیر بر روی کارگران انجام دادند. 

کارگران را به دو گروه تقسیم کردند، به گروه اول صندوقهای سبز و به گروه دوم صندوقهای سیاه رنگ جهت حمل دادند. کسانی که صندوقهای سبز را حمل می‌کردند بدون هیچ گونه شکایتی با صبر و حوصله کار خود را به اتمام رسانند، ولی حمل کنندگان صندوقهای سیاه هموزن با صندوقهای سبز از خستگی زیاد، کمردرد، ناراحتی کلیه و ... شکایت می‌کردند. علاوه بر اینکه این رنگ بر سلامتی روح انسان تاثیر دارد، بر رشد و سلامتی جسم نیز موثر است.

در قرآن کریم، از میان همه رنگها، رنگ سبز به عنوان رنگ لباس بهشتیان معرفی شده است: "ویلبسون شباباًَ خضراً من سندس و استبرق" لباسهای سبز حریر و دیبا بپوشند.

یافته‌های دانشمندان

 

 

با توجه به یافته‌های دانشمندان می‌توان به موارد زیر به عنوان فواید دیگر سبز اشاره کرد.

تسکین درد میگرن، از بین بردن بی‌خوابی، پایین آوردن فشار خون، درمان یا تسکین بعضی از بیماریهای عصبی، بالابردن ادراک.  خواص مثبت این رنگ تا زمانی است که از 200 لوکس تجاوز نکند، بنابراین رنگ سبز گیاهان بهترین و معتدل ترین نوع این رنگ است، و تمام خواص فوق را دارد.

 

هانیه بازدید : 20 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

نمونه ای از اعجاز عددی قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

"عبدالرزاق نوفل" در كتابی كه از ایشان به فارسی  تحت عنوان " اعجاز عددی در قرآن كریم" ترجمه شده است، همت گماشته تا اثبات كند كه در مفاهیم قرآن به لحاظ عددی تناسب های دقیق ریاضی را می توان كشف كرد.

میان مفاهیم قرآنی كه با هم تقابل معنوی دارند مانند دنیا و آخرت، و مفاهیمی كه با هم تناسب نزدیك معنوی دارند، چون عقل و نور، به لحاظ عددی با هم مساویند و در بعضی موارد، افزایش تعداد یك مفهوم نسبت به مفهوم دیگر به نسبت صحیح ریاضی قابل بیان است، به عبارت دیگر، به قول مولف؛

«از جمله تناسب ها و هماهنگی های عددی كه در قرآن كریم می یابیم موضوع چند برابری هاست»

در قرآن واژه هایی وجود دارند كه دو برابر یك دیگر و بالاخره چند برابر یكدیگر بكار رفته اند و تمام آن ها از روی ترتیب و قصد و عمد بوده است مانند؛ كلمه "دنیا" و "آخرت" هر كدام 15 بار در قرآن آمده اند (تساوی)، واژة "نفع" و "فساد" هر كدام با تمام مشتقاتشان پنجاه بار ذكر شده اند. "عقل" با تمام مشتقاتش چهل و نه بار و "نور" نیز با تمام مشتقاتش به همین تعداد آمده است، "لسان" و "موعظه" هر كدام بیست و پنج بار، "زكات" و "بركات" هر كدام سی و دو بار، "كافرین" و "نار" هر كدام 153 بار، آمده اند. "رحیم" كه از اسماء حُسنی می باشد (بجز در یك مورد كه صفت رسول اكرم قرار گرفته است) 114 بار، (به تعداد سوره های قرآن) و "رحمان" كه او نیز از اسماء حُسنی است 57 بار آمده اند، فجار 3 بار، ابرار 6 بار، جزاء (كیفر) 117 بار، مغفرت 234 بار آمده اند. یوم (به صورت مفرد) 365 بار (به تعداد روزهای سال) بصورت مثنی و جمع سی بار، و كلمه شهر (ماه) 12 بار5 آمده اند.6

 

اعجاز عددی بر معیار رمز عدد 19

 

از جمله اعجاز عددی قرآن رمز موجود در عدد 19 می باشد، لفظ جلاله الله 2696 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب 19 در 142 بدست می آید. كلمه «رحمان» 57 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب3 در 19 بدست آمده است. تعداد حروف «ا، ل، م» در سوره بقره كه با «الم» اغاز می گردد 9899 حرف است كه از ضریب 521 در عدد 19 بدست آمده است. در سوره آل عمران تعداد حروف «ا، ل، م» 5662 حرف است كه از ضریب 298 در عدد 19 بدست میآید. تعداد حروف «ن» در سوره القلم كه با حرف «ن» آغاز شده 133 حرف می باشد كه از ضریب 7 در عدد 19 بدست آمده است. تعداد حروف «ق» در سوره قاف 57 حرف است كه از ضریب 3 در عدد 19 بدست آمده و همین طور در سوره شوری نیز تعداد حروف «ق» 57 مرتبه ذكر شده كه از ضریب 3 در عدد 19 بدست آمده؛ در مجموع دو سوره حرف «ق»114 بار تكرار شده كه از ضریب 6 در 19 بدست می آید.7

همه آنچه گفته شد به معنای تایید صد در صد این نوع از اعجاز قرآن نیست و به نظر می رسد این وجه اعجاز هنوز نیاز به مطالعه بیشتری دارد.

هانیه بازدید : 31 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز عدد 19 در قرآن

تنها می دانم که قرآن کتاب کتاب هاست

"معجزه" در لغت از كلمه "عجز" گرفته شده، كه به معنای ضعف و ناتوانی است1 و در اصطلاح عبارتست از گفتـار شگفت انگیز و جالب توجه و یا امـر خارق عادتی كه به وسیله مدعی مقام نبوت، برخلاف قوانین عادی و جاری طبیعت و به منظور اثبات ادعای رسالت همراه باتحدی انجام می گیرد.2

 

پیشینه پژوهش اعجاز عددی قرآن

 

مباحث اعجاز عددی قرآن همزمان با مباحث تفسیر قرآن مطرح بوده كه بعضی از مفسران به بیان اعجاز عددی در قرآن اشاره نموده اند؛ از جمله آنها می توان "قرطبی" را نام برد كه در تفسیر خود در تبیین آیه:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»

به اعجاز عددی قرآن پرداخته است، ایشان می گوید:

آیه «بسْم اللَّه الرّحمن الرَّحیم» از 19حرف تشكیل شده است كه به تعداد ملائك جهنم می باشد:

«عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ»3

«نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده‏اند! »4

 

اهمیت اعجاز عددی قرآن در جهان امروز

 

اعجاز عددی قرآن در عصر ما از اهمیت بسیار زیادی بر خور دار می باشد؛ زیرا در عصر علم محوری جهان كنونی، اگر اعجاز عددی قرآن برای جهانیان با معیار های علمی بیان گردد از این طریق بسیاری از حقایق نهفته در قرآن برای اندیشمندان جهان كه در صدد یافتن حقایق جهان هستی می باشند ثابت می گردد و به واسطه آن حقانیت قرآن و اسلام برای جهانیان آشكار می شود. 

از جمله اعجاز عددی قرآن رمز موجود در عدد 19 می باشد، لفظ جلاله الله 2696 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب 19 در 142 بدست می آید. كلمه «رحمان» 57 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب3 در 19 بدست آمده است.
هانیه بازدید : 40 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

پیدایش جهان هستی

 

هیدروژن گازی است كه از آن به عنوان منشاء‌ هستی نام برده شده است. در قرآن نیز گفته می‌شود تكامل تدریجی دنیا، نتیجه مجموعه‌‌ای از مراحل مختلف است؛ یعنی تجمع تدریجی نوعی گاز یكی پس از دیگری پیش از این‌كه بتواند در نتیجه تاثیر نیروی جاذبه به سحابی، ستارگان، كهكشان‌ها یا سیارات تبدیل شود. آنچه سبب شگفتی می‌شود این است كه این آیه نشان می‌دهد نوعی گاز منشاء تشكیل اجسام سماوی بوده در حالی كه در اغلب تئوری‌های علم نجوم نیز صرف نظر

قرآن

 از جزییات مطرح شده، به این موضوع اشاره شده است. بنابراین باید اذعان داشت هر آنچه در این دنیا اتفاق می‌افتد، برگرفته از دستورات خداوند است. این دستورات می‌تواند در بردارنده قوانین فیزیكی باشد كه دانشمندان و محققان براساس آن اطلاعاتی را درباره پدیده‌های مختلف به دست می‌آورند و پس از بررسی دقیق شواهد و نشانه‌های آن تئوری‌های مختلفی را در آن زمینه ارائه می‌كنند. به گفته دانشمندان دردنیا، میلیاردها كهكشان وجود دارد كه نشان دهنده قدرت و عظمت خالقی تواناست. اگر چه دانشمندانی كه در زمینه علم نجوم به تحقیق پرداخته‌‌اند توانسته‌اند تعداد زیادی از آنها را شناسایی كنند، اما هر روز شاهد كشف كهكشان‌های جدیدی هستیم كه همه آنها خصوصیات و ویژگی‌‌های مشابه كهكشان‌های قدیمی را دارند و می‌توان منشاء‌ تشكیل آنها از یك نوع ماده گازی شكل كه همچنان به مقدار فراوان در اطراف ما وجود دارد و در طول سالیان گذشته هیچ‌گاه از مقدار آن كاسته نشده است را مورد تایید قرار داد.

اما سوالی كه از مدت‌ها پیش ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول كرده،‌ این است كه این گاز از چه منبعی تامین می‌شود؟ آیا این گاز در نتیجه انجام مداوم مجموعه فرآیند‌هایی در یك مكان بخصوص به وجود می‌آید تا بتواند كمبود آن از نظر كمی در نتیجه تشكیل كهكشان‌های جدید را تامین كند یا این‌كه یك مكان ناشناخته یا حتی پدیده‌‌های طبیعی ناشناخته منجر به تولید این گاز در سطح دنیا می‌شود. براساس آیات قرآنی همه دنیا و هر آنچه در آن یافت می‌شود، یك موجودیت واحد است كه یك‌باره به وجود آمده است. در علم نجوم براساس تئوری بیگ‌ بنگ یا انفجار بزرگ، یك انفجار اولیه منشاء‌ احتمالی پیدایش جهان هستی در نظر گرفته شده است. طبق این تئوری، پس از این انفجار همه كهكشان‌ها در فضای بسیار محدودی با غلظت غیر قابل تصوری در كنار هم قرار گرفته، سپس با گذشت زمان تبدیل به كهكشان‌هایی شدند و تحت تاثیر نیروی حاصل از انفجار اولیه هر یك در بخشی از فضای اطراف سیارات مستقر شدند كه در بسیاری از آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است.

هانیه بازدید : 20 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

فردای ‌جهان ‌از ‌نگاه‌ قرآن‌

قرآن

قرآن كریم اگرچه اساسا به زبان عربی است، اما بررسی‌های انجام شده توسط محققان و دانشمندانی از سراسر دنیا كه درباره هریك از آیات آن به تحقیق و تفحص پرداخته‌اند، نشان داده مخاطب این كتاب كه بدون تردید معجزه‌ای الهی است، تنها مردمان عرب‌زبان نبوده‌اند بلكه در حقیقت می‌توان قرآن را پیامی الهی به همه مردم دنیا دانست.

به عبارت دیگر مخاطبان پیام الهی در قرآن همه مردمانی هستند كه صرف نظر از رنگ، نژاد، مذهب و ملیت به یك زبان جهانی سخن می‌گویند و این زبان جهانی، همان زبان علم و دانش است كه می‌توان آن را از نشانه‌های وجود خداوند متعال برشمرد. دین اسلام، انسان‌ها را به كسب علم و دانش فرامی‌خواند چرا كه بر این باور است تمامی علوم در نهایت انسان را به شناخت خداوند بزرگ رهنمون خواهد ساخت. به همین دلیل است كه هرچه شناخت دانشمندان نسبت به پدیده‌های جهان هستی بیشتر می‌شود، اعتقاد آنها به خدا بیشتر شده و در مقابل، تردید آنها نسبت به وجود خالقی دانا و توانا كاهش خواهد یافت. چنین افرادی معمولا در مقابل عظمت خداوند تسلیم می‌شوند و در تمامی اعمال و رفتارشان از دستورات و تعالیم خداوند پیروی می‌كنند.

یكی از نشانه‌های عظمت و بزرگی قرآن در این است كه با پیشرفت علم، صحت و اعتبار آنچه بیش از 1400 سال پیش یعنی زمانی‌كه غفلت و بی‌خبری بر این كره ‌خاكی سایه گسترانیده بود بیش از پیش بر همگان آشكار خواهد شد. البته ذكر این موضوع به این معنی نیست كه آنچه صحت و درستی آیات قرآنی را به اثبات می‌رساند، ماهیتی خارجی دارد بلكه باید پذیرفت یافته‌های علمی محققان و دانشمندان می‌تواند مانند چراغی روشن‌كننده این مسیر باشد. در حقیقت دانش وسیله‌ای برای از میان برداشتن تاریكی‌های ناشی از غفلت و ناآگاهی انسان‌ها نسبت به مفاهیم مطرح شده در آیات قرآنی است كه بر افزایش ایمان و اعتقاد انسان‌ها به خدا تاثیرگذار خواهد بود. در كتب و نوشته‌های دانشمندان درباره مفاهیم و مضامین علمی قرآن به این نكته اشاره شده است كه در آغاز اسلام، مسلمانان مفاهیم مطرح شده در آیات قرآنی نازل شده بر پیامبر را بخوبی می‌فهمیدند و دستورات الهی را مبنای انجام مطالعاتی درباره علوم مختلف دنیوی و همچنین شناخت این دنیا به عنوان بخشی از یك مجموعه مرتبط و منسجم قرار می‌دادند. علم تشریح و پزشكی نیز یكی از علومی بود كه همچون دیگر شاخه‌های علمی، دانشمندان مسلمان توانستند به موفقیت‌های قابل توجهی در آن دست یابند. بر این اساس می‌توان گفت دستورات الهی در این كتاب مقدس انگیزه لازم برای پیشرفت محققان در زمینه‌های علمی مختلف را به وجود آورده است. با ظهور اسلام، در فاصله زمانی بین قرن هشتم و دوازدهم میلادی، وقتی دنیای مسیحیت با محدودیت‌های بسیاری در مسیر انجام تحقیقات علمی مواجه شده بود، مطالعات و تحقیقات بسیار زیادی در مراكز اسلامی در حال انجام بود و به همین دلیل امروزه بسیاری از محققان اكتشافات علمی بزرگ در زمینه ریاضیات، نجوم، فیزیك، زمین‌شناسی، تشریح و پزشكی، مدیون تلاش‌های دانشمندان مسلمان هستند. وقتی انسان در زمینه‌های علمی به دستاوردهای بزرگی دست پیدا می‌كند، رفته رفته ایمان او نسبت به خالق جهان هستی افزایش خواهد یافت كه این اعتقادات و باورها ریشه در تحصیل علم و كسب معرفت نسبت به پدیده‌های اطراف و پیرامونش دارد. از آنجایی‌ كه دانشمندان می‌توانند براساس یافته‌های علمی، وجود خداوند را در دنیای مادی كه انسان‌ها در آن قدرت، اختیار و ثروت را در دست گرفته‌اند، به اثبات برسانند، خداوند برای آنها جایگاه والایی در نظر گرفته است. چرا كه آنها نیز می‌توانند همانند پیامبران نقش مهمی را در پذیرش خدای یكتا به عنوان خالق جهان هستی داشته باشند.

یكی از نشانه‌های عظمت و بزرگی قرآن در این است كه با پیشرفت علم، صحت و اعتبار آنچه بیش از 1400 سال پیش یعنی زمانی‌كه غفلت و بی‌خبری بر این كره ‌خاكی سایه گسترانیده بود بیش از پیش بر همگان آشكار خواهد شد. البته ذكر این موضوع به این معنی نیست كه آنچه صحت و درستی آیات قرآنی را به اثبات می‌رساند
هانیه بازدید : 24 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز قرآن از دریچه معارف دینی:

معجزه یك پیامبر علاوه بر اینكه باید شكننده قوانین بشری و خارج از حوزه توانمندیهای آن بوده باشد در عین حال باید از سنخ اموری باشد كه در عصر آن پیامبر مردم و یا نخبگانی از آنان در آن به نبوغ و كمال بشری رسیده باشند. از اینروست كه معجزه پیامبر خاتم(ص) كتاب است . این كتاب بزرگ الهی كه ابعاد و جوانب اعجازی آن هزاران اندر هزار می باشد در لفظ و در معنی در امروز و در فردا در ادب و بلاغت و اسلوب و روش تألیف در اثبات نزول قرآن ، در علوم و معارف قرآن ، در برنامه شریعت قرآن و ... در تأثیرگذاری فوق‌العاده آن بر فطرت و روان بشری و ... بلاخره اعجاز آن در عرصه علوم كنونی و تجربی. مأموریت اصلی و موضوع اساسی قرآن همانا «انسان» است. وظیفه قرآن این است كه چهارچوب‌های بنیادین یك جهان‌بینی كلی از هستی و رابطه آن با آفریدگار آنرا پی‌ریزی نموده و جایگاه انسان در این میان را معرفی نماید و آنگاه براساس این بینش‌ها و نگرش‌ها یعنی براساس این جهان‌بینی كلی نظامی را برای زندگی بوجود آورد كه به انسان میدان می‌دهد.17

ایدئولوژی مذهبی اسلام در قرآن بیان شده و زیر بنای مسائل دینی در آن ذكر شده است . قرآن از مهمترین مسائل زندگی انسانی كه مسئله معاد می‌باشد و مسائل عقیدتی كه مربوط به اثبات وجود خداست و ابتدایی‌ترین مسائل است را بیان می‌دارد. آنجایی كه می‌گوید: «فَإِذَا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِكُونَ» ؛ پس چون در كشتی سوار شوید بخوانند خدا را بی غش پس چون نجات داد ایشان را آن گاهه ایشان مشرك می‌شوید.18

توحید فكری و استدلالی همگی در قرآن بیان شده . این آیات كشش و جاذبه‌ای خاص دارد و خدا را با عظمت بی‌پایان در اعماق روح انسان جاری می‌دهد.

«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ  هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ  هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ .» ؛ اوست خدایی كه جز او خدایی نیست دانای نهان و هویدا. او بخشنده و مهربان است . او خدایی است كه جز او خدایی نیست . پادشاه پاك، سلام، امان‌دهنده نگهبان توانای فرمان فرمای بزرگ و خدا از آنچه شرك می‌ورزند منزه است. اوست خداوند آفریدگار و پدیدآورنده پیكر ساز و صاحب نامهای نكو آنچه در آسمانها و زمین است.19

قوانینی كه قرآن بیان می‌فرماید محصور به هیچ عصر و زمان نخواهد بود و برای اداره جهان امروز نیز كافی است. مثلاً قرآن اخوت و برادری را به عنوان اصلی‌ترین مسئله‌ای كه در پیوند اجتماعی انسانها مطرح است بیان می‌دارد

و یا در جایی دیگر می‌گوید: «وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ » ؛ اگر تمام درختان روی زمین قلم شوند و دریا با هفت دریای دیگر مركب، با اینحال كلمات خدا تمـام نمی‌شوند و قــادر به نوشتن نخواهند بود.20

و اینجاست كه تصویری از بی‌نهایتی ذات پروردگار معرفی می‌كند و یا علم بی‌نهایت او را با جمله «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ »21 ؛ از چشمهایی كه به خیانت دیدگان آگاه و از اسرار درون سینه‌ها باخبر است، بیان می‌دارد. و به همین ترتیب بعد از اثبات وجود حق به مسئله معاد و مرگ می‌پردازد «... وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ . ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِی الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ .»22 ؛و زمین مرده را می‌بینی كه پس از نزول باران تحرك و جنبش می‌یابد و نمو می‌كند و از هر جفت گیاهان باطراوت و نشاط انگیز می‌رویاند. اینها بخاطر این است كه بدانید خداوند بر حق است و مردگان را زنده می‌كند و بر همه چیز قادر است.

هانیه بازدید : 26 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (1)

قرآن و فضا

قرآن

«مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ  فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ  یُرْسَلُ عَلَیْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ  فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ  فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ  فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ .»14 ؛ ای گروه جن و انس ، اگر می‌توانید از حدود و اقطار آسمانها تجاوز نمایید و به آسمانها و زمین‌های دیگر نفوذ كنید ولی بدانید كه نمی‌توانید نفوذ كنید مگر به وسیله قدرتی مخصوص پس كدامیك از نعمتهای پروردگارتان را تكذیب می‌كنید. بر شما اشعه‌هایی از آتش و دودی مخصوص فرستاده می‌شود و شما هم به یكدیگر نمی‌توانید كمكی بنمایید پس كدامیك از نعمتهای پروردگارتان را تكذیب می‌كنید موقعی كه آسمان شكافته می‌شود و چون مس گداخته قرمز رنگ می‌شود.

این یكی از پیشگوییهای قرآن است كه می‌گوید رنگ آسمان قرمز رنگ خواهد شد آسمان به طور طبیعی وقتی ما به آن می‌نگریم آبی آرامش بخشی دارد كه دید هر بیننده را می‌آراید. اما همین رنگ آرامش بخش برای كسانی كه محوطه اتمسفر زمین را ترك كردند و به فضا وارد شدند رنگ قرمز تیره‌ای خواهد بود كه حتی و النتنیا تر شكووا اولین زن فضا‌‌نورد روسی در خاطرات خود به فضا چنین مسئله‌ای را خاطرنشان كرده است.

و یا درمورد نیروی جاذبه زمین كه قرآن این را هزاران‌سال پیش‌از نیوتن كشف‌كرده و بیان می‌دارد:

«اللهُ الّذی رَفَعَ السّمواتِ بِغَیرِ عَمْد تَرونهَا ثُمّ اسْتَوی عَلیَ العَرشِ و سَخّرَ الشّمسَ و القَمَر كُلّ یجری لاجل مُسمّی یُدَبّر الامر یفصل الایات لَعَلّكُم بلقاء ربّكُم توقنون»15 ؛ خداست آنكه بیفراشت آسمانها را بی هیچ ستونی كه آن را ببینید. سپس استوار شد بر عرش و رام كرد مهر و ماه را هر كدام روانند تا سرآمدی معین می‌پردازد كار را تفصیل می‌دهد آیات را شاید شما به ملاقات پروردگار خویش یقین آورید.

عمد به معنای ستون است و نیتجه آن اینست كه آسمان ستونهایی دارد ولی قابل مشاهده نیست و یا در جایی كه می‌گوید: «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاء قَدِیرٌ » ؛ و از نشانه‌های اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه در آنها پراكنده است از جنبندگان و او بر گرد آوردن آنان زمانی كه بخواهد تواناست. 16

و اینجا نشانه‌های قدرت خداوند را موجودات و جنبندگانی می‌دانند كه در زمین و آسمان جمعند و كلمه «دابه» نشان دهنده وجود موجوداتی در آسمانها و سایر كرات می‌باشد كه دانشمندان نمونه‌ای از این نوع حیات را نیز ثابت كرده‌اند در حالی كه قرآن آن را سالها پیش آشكارا بیان فرموده بود.

هانیه بازدید : 90 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز معنوی قرآن و پیشگویی از آینده :

ذات انسان به گونه‌ای است كه همیشه می‌خواسته مطلع از حوادث آینده باشد اما هیچ یك از مدعیان پیش گویی نتوانسته‌اند به این نیاز انسان پاسخگو باشند. اكنون نمونه‌هایی از اخبار غیبی قرآن و پیشگویی‌های آن را بیان می‌داریم: شكست رومیان و پیروزی مجدد آنها.

«الم  غُلِبَتِ الرُّومُ  فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ  فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ  بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاء وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ . وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ »؛12 شكست خورد روم در نزدیكترین سرزمین و ایشان پس از شكستشان به زودی پیروز شوند، در چند سال برای خداست كار از پیش و از پس و در آن روز خرسند شوند مؤمنان. به یاری خداوند هر كه را خواهد یاری كند و او عزتمند مهربان است. وعده خداست و نشكند خدا وعده خویش را و لیكن بیشتر مردم نمی‌دانند.

هنگامی كه مسلمانان در مكه بودند و در ظاهر ناتوان جنگی میان ایرانیان و رومیان صورت گرفت و منجر به شكست رومیان شد. دشمنان اسلام‌این حادثه را به فال نیك گرفتند. و هنوز 9 سال نگذشته بود كه مطابق این آیات رومیان در نبرد دیگری بر مسلمانان پیروز شدند و مقارن آن جنگ،در جنگ‌بدر مسلمانان بردشمنان‌غالب‌گشتند.

قرآن یك شاهكــار ادبــــی است و تحدی خداوند نیز به این مسئله برمی‌گردد كه اگر تمامی افراد روی زمین جمع گردند نمی‌توانند كلمه‌ای مثل قـــــرآن آورند ‌و در این زمینـــه تلاش دروغ پرداز‌هایی چون مسیلمه كذاب بی‌ثمر مانده است

پیش بینی فتح مكه:

«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِیبًا » ؛ همانا راست آورد خدا بر پیامبر خویش خواب را به درست كه درآیید در مسجد الحرام اگر خدا خواهد آسودگان تراشندگان سرهای خویش و كوتاه كننده ناخن‌های خویش بی‌آنكه بیمی داشته باشید. پس آنچه را ندانستید خدا دانست و آن پیروزی نزدیك را قرار می‌دهد.13

این آیه می‌فرماید: مراسم عمره در مكه با كمال آرامش انجام خواهد شد و بعد نیز جریان فتح مكه و مسائل آن كه همگی بیان می‌شود.

پیش بینی قرآن فقط محدود به این نخواهد بود و ما در قرآن موارد بسیاری را از این قبیل داریم. مثلاً آیات سوره كوثر كه خبر از كثرت دودمان پیامبر(ص) می‌دهد.

هانیه بازدید : 32 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

آسان فهمی قرآن

 

یكی دیگر از اعجاز قرآن آسان فهمی قرآن است پس چرا در حالی كه غنی ترین كتاب جهان است فهمش آسان و بدور از هرگونه مشكلی میسر است؟

«وَلَقَدْ یَسرنا القرآن للٍذّكر»6 ؛ آری قرآن كتابی است اجتماعی ـ فرهنگی و سیاسی برای ساخت زندگی بشر. و بشر را با تمام ابعاد فهمش در نظر می‌گیرد پس باید قابل فهم باشد.

«یُرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ »7؛ خداوند آسانی شما را می‌خواهد نه سختی شما را.

 

شاهكار ادبی:

 

قرآن یك شاهكــار ادبــــی است و تحدی خداوند نیز به این مسئله برمی‌گردد كه اگر تمامی افراد روی زمین جمع گردند نمی‌توانند كلمه‌ای مثل قـــــرآن آورند ‌و در این زمینـــه تلاش دروغ پرداز‌هایی چون مسیلمه كذاب بی‌ثمر مانده است.

دیوان حافظ به عنوان یكی از مهمترین آثار ادبی نیز مورد تقلید هنرمندان قرار گرفته و اثری مثل او را آورده‌اند. مثلاً ادیب معاصر ما آقای الهی قمشه‌ای. 8 ولی آنچه مسیلمه آورد همانند آوری نیست او فقط چند واژه را جابجا كرد به گمان اینكه همانند قرآن را آورده است.

قرآن

«انا اعطیناك الكوثر» را «انا اعطیناك الجماهر» آورده و این یك تحریف است نه همانند سازی. واژه كوثر به معنای سرشار و فراوان است. و مصداق آن نسل گسترده ، نام بلند و آوازه فراگیر است ولی «جماهر» یك لغت تك معنایــــی است. معنای كوثر از لحاظ پیشگویی تاریخی هم مد نظر قرار خواهد گرفت مانند نسل و دودمان گسترده.

به طور كلی اعجاز قرآن به دو دسته‌ی لفظی و معنوی تقسیم می‌شوند. آن دسته كه از ظاهر كلمات و عبارات قرآن خارج می‌شود و آندسته كه از باطن و فراسوی كلمات قرآن می‌توان استخراج كرد.

فصاحت و بلاغت جزء اعجاز لفظی قرآن قرار می‌گیرد؛ معارف دینی و علوم دانشهای بشری كه جزئی از اعجاز معنوی می‌باشد.

تاریخ صحیح كه جزء همان علوم بشری است، اخبار از آینده و قوانین اجتماعی جزء اعجاز معنوی قرآن كریم مطرح می‌گردد.9

ما در این قسمت بحث چندانی روی اعجاز لفظی نخواهیم داشت و بحث پیرامون اعجاز معنوی قرآن خواهد بود.

اعجاز قرآن از نظر علوم روز:

قرآن دایره المعارف نیست، بلكه یك كتاب تربیت و هدایت می باشد، هدایت در همه ابعاد آن و «نزلنا علیك الكتاب تبیاناً لكل شیء.»؛ و قرآن را بر تو نازل كردیم در حالی كه بیان كننده همه چیزهاست.

ـ قرآن یك كتاب علوم طبیعی نیست و بیان اسرار عالم فقط هدف تربیتی و اخلاقی دارد و این درست نیست كه ما فرضیه‌های علمی را اساس آیات قرآنی قرار دهیم چـرا كه فرضیه‌های علمی همیشه راه فنا را در پی می‌گیرند در حالی كه ایات قرآن فناناپذیرنـد. (مانند فرضیه لاپلاس.)

ـ مثلاً در مورد گیاهان و وجود جنس نر و ماده در آنها یك دانشمند فرانسوی در سال 1731 آن را تصریح كرد در حالی كه قرآن این حقیقت را صراحتاً در چندین مورد می‌فرماید:

« وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى»10؛ و از آسمان آبی فرو فرستادیم و بوسیلــه آن جفت‌هایی از گیاهـــان گـوناگون رویاندیم.

«وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ »11 ؛ و زمین را توسعه دادیم و كوههایی در آن انداختیم و از هر گیاه زیبا زوجی در آن رویاندیم.

پس بدین ترتیب حتی در مورد عالم گیاهان و نباتات نیز قرآن چیزی را كم ‌نگذاشته است‌و تمامی قوانین طبیعی در این زمینه را بیان نموده است.

همچنین قرآن می‌فرماید: «و القینا فی الارض رواسی» ؛ ما در زمین كوههایی افكندیم این نشاندهنده پیدایش كوهها بعد از زمین است. در حالی كه دانشمندان امروزه ثابت كرده‌اند كه چین خوردگیهای زمین پس از سرد شدن پوسته زمین ایجاد شده است.

هانیه بازدید : 19 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز معنوی قرآن و پیشگویی از آینده :

ذات انسان به گونه‌ای است كه همیشه می‌خواسته مطلع از حوادث آینده باشد اما هیچ یك از مدعیان پیش گویی نتوانسته‌اند به این نیاز انسان پاسخگو باشند. اكنون نمونه‌هایی از اخبار غیبی قرآن و پیشگویی‌های آن را بیان می‌داریم: شكست رومیان و پیروزی مجدد آنها.

«الم  غُلِبَتِ الرُّومُ  فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ  فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ  بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاء وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ . وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ »؛12 شكست خورد روم در نزدیكترین سرزمین و ایشان پس از شكستشان به زودی پیروز شوند، در چند سال برای خداست كار از پیش و از پس و در آن روز خرسند شوند مؤمنان. به یاری خداوند هر كه را خواهد یاری كند و او عزتمند مهربان است. وعده خداست و نشكند خدا وعده خویش را و لیكن بیشتر مردم نمی‌دانند.

هنگامی كه مسلمانان در مكه بودند و در ظاهر ناتوان جنگی میان ایرانیان و رومیان صورت گرفت و منجر به شكست رومیان شد. دشمنان اسلام‌این حادثه را به فال نیك گرفتند. و هنوز 9 سال نگذشته بود كه مطابق این آیات رومیان در نبرد دیگری بر مسلمانان پیروز شدند و مقارن آن جنگ،در جنگ‌بدر مسلمانان بردشمنان‌غالب‌گشتند.

قرآن یك شاهكــار ادبــــی است و تحدی خداوند نیز به این مسئله برمی‌گردد كه اگر تمامی افراد روی زمین جمع گردند نمی‌توانند كلمه‌ای مثل قـــــرآن آورند ‌و در این زمینـــه تلاش دروغ پرداز‌هایی چون مسیلمه كذاب بی‌ثمر مانده است

پیش بینی فتح مكه:

«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِیبًا » ؛ همانا راست آورد خدا بر پیامبر خویش خواب را به درست كه درآیید در مسجد الحرام اگر خدا خواهد آسودگان تراشندگان سرهای خویش و كوتاه كننده ناخن‌های خویش بی‌آنكه بیمی داشته باشید. پس آنچه را ندانستید خدا دانست و آن پیروزی نزدیك را قرار می‌دهد.13

این آیه می‌فرماید: مراسم عمره در مكه با كمال آرامش انجام خواهد شد و بعد نیز جریان فتح مكه و مسائل آن كه همگی بیان می‌شود.

پیش بینی قرآن فقط محدود به این نخواهد بود و ما در قرآن موارد بسیاری را از این قبیل داریم. مثلاً آیات سوره كوثر كه خبر از كثرت دودمان پیامبر(ص) می‌دهد.

هانیه بازدید : 28 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز قرآن بر چند دسته هستند؟4

1ـ از نظر رسا بودن تعبیرات، موزون بودن كلمات و جمله بندیها و به طور كلی فصاحت و بلاغت

2ـ از نظر معارف دینی و معرفی مبدأ و معاد.

3ـ از نظر علوم ‌دانشهایی كه در آن وجود دارد.

4ـ از نظر طرح قوانین اجتماعی.

5ـ از نظر اخبار از حوادث آینده.

 

اعجاز محتوای قرآن:

انسان در روند تكامل زندگی و حیات خود نیازمند تغییر و دگرگونی در زندگی است و اینگونه است كه شعرا و هنرمندان پیوسته آثار خود را مورد تصحیح و نقد قرار می‌دهند.

اما قرآن اینگونه نیست. هیچ تضاد و اختلافی در معنای آن وجود ندارد.

«أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا كَثِیرًا .»5 ؛ آیا پس تأمل نمی‌كنند در قرآن و اگر از نزد خدا نبود هر آینه در آن اختلافی زیاد یافته بودند.

قرآن معجزه‌ای است كه با عقلها و اندیشه‌ها و ارواح انسانها سرو كار دارد. بنا براین این معجزه روحانی از معجزات دیگر كه اغلب جسمی هستند برتر خواهد بود
هانیه بازدید : 90 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

دلایل اعجاز قرآن چیست؟

 

1ـ قرآن زمان و مكان را در هم شكسته است. این معجزه جاویدان امروزه همان است كه 1400 سال پیش توسط رسول اسلام (ص) آورده شد. مسائل و حوادث قرآن با این كه مربوط به هزاران سال پیش است در اصلشان هیچگونه تردیدی ایجاد شده است این معجزه قرآن است كه در محدوده زمان و مكان قرار نگرفته و از 1400 سال پیش بدون هیچ گونه تخریبی باقی مانده است.2

2ـ قرآن یك معجزه روحانی :

قرآن معجزه‌ای است كه با عقلها و اندیشه‌ها و ارواح انسانها سرو كار دارد.3  بنا براین این معجزه روحانی از معجزات دیگر كه اغلب جسمی هستند برتر خواهد بود.

اینجاست كه گفته می‌شود قرآن معجزه‌ایست كه بشر در برابر آن زانوی ناتوانی بر زمین زده است و بنابراین آنجا كه خداوند تحدی می‌كند هیچكس نتوانسته پاسخ‌گوی او باشد. خداوند در میان اعراب كه زبان آنها از گسترده‌ترین زبانهای دنیا بوده و در فصاحت و بلاغت كسی به پای آنها نمی‌رسیده تحدی می‌كند و اینست اعجاز لفظی قرآن كه با اعجاز معنوی آن همراه است.

هانیه بازدید : 17 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

 

اعجاز معنوی قرآن

قرآن کریم

مقدمه :

خداوند تبارك و تعالی هنگامی كه حكمت خود را بر زمین گسترانید سعادت دنیوی و اخروی انسان را در قالب كتابی نازل ساخت كه آن را قرآن نامید و در هر عصر و زمان مطابق استعداد مردم آیاتی را نازل می‌ساخت و برای بیان خردمندانه این احكام راهنمایانی برای مردم می‌فرستاد.

پس این هدایتنامه بزرگ الهی جامع تمام نیازهای بشری بوده و مربوط به همه ادوار و عصرهاست و تمامی انسانها را شامل خواهد شد. احكام و عبادات ، قوانین ، فضایل و آداب و قوانین سیاسی، مدنی، اجتماعی و اقتصادی همگی در قرآن جمع شده‌اند.

خداوند با نزول قرآن حجتش را بر افراد تمام كرده و هیچ كتابی مانند قرآن جوابگوی تمامی نیازهای انسان نخواهد بود. احكام و عبادات، فضایل، آداب و قوانین سیاسی در آن بیان شده و همین موارد است كه نشان می‌دهد این یك ساخته انسانی نبوده بلكه خرق عادت و معجزه‌ای است الهی پس حتماً منشأیی غیر انسانی دارد.1

 

 

هانیه بازدید : 20 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

آسمان هر روز قد مي کشد

در آسمان سرچ کنيد

 

در قرآن مي خوانيم:

وَالسَّمَاءَ بَنَينَاهَا بِأَيدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ(ذاريات/47)

 و ما آسمان را با قدرت بنا کرديم، و همواره آن را وسعت مي‌بخشيم!

 

آيه ياد شده يکي از نمونه هاي اعجاز علمي قرآن به شمار مي رود که با پيشرفت هاي علم نجوم، تا حدودي از ابعاد اعجازگر آن پرده برداشته شده است.

در اينکه منظور از (انا لموسعون ) (ما پيوسته وسعت مى بخشيم ) در اينجا چيست ؟ در ميان مفسران گفتگو است : بعضى آن را به معنى توسعه رزق از سوى خدا بر بندگان از طريق نزول باران دانسته اند، و بعضى آنرا به معنى گسترش رزق از هر نظر مى دانند، و بعضى نيز آن را به معنى غنى و بى نيازى خداوند تفسير کرده اند، چرا که خزائن او آنقدر گسترده است که با اعطاء رزق به خلايق هرگز پايان نمى پذيرد و کم نمى شود.

ولى با توجه به مساله آفرينش آسمانها در جمله قبل و با توجه به کشفيات اخير دانشمندان در مساله (گسترش جهان ) که از طريق مشاهدات حسى نيز تاييد شده است معنى لطيفترى براى آيه مى توان يافت و آن اينکه خداوند آسمانها را آفريده و دائما گسترش مى دهد.

ژرژگاموف در کتاب"آفرينش جهان" در اين زمينه چنين مى گويد: فضاى جهان که از ميلياردها کهکشان تشکيل يافته در يک حالت انبساط سريع است ، حقيقت اين است که جهان ما در حال سکون نيست ، بلکه انبساط آن مسلم است .

 

 

علم امروز مى گويد: نه تنها کره زمين ، بر اثر جذب مواد آسمانى تدريجا فربه و سنگينتر مى شود، بلکه آسمانها نيز در گسترشند، يعنى ستارگانى که در يک کهکشان قرار دارند به سرعت از مرکز کهکشان دور مى شوند، حتى سرعت اين گسترش را در بسيارى از مواقع اندازه گيرى کرده اند.

 

در کتاب (مرزهاى نجوم ) نوشته (فردهويل ) مى خوانيم :

"تندترين سرعت عقب نشينى کرات که تاکنون اندازه گيرى شده نزديک به 66 هزار کيلومتر در ثانيه است !، کهکشانهاى دورتر در نظر ما به اندازه اى کم نورند که اندازه گيرى سرعت آنها به سبب عدم نور کافى دشوار است ، تصويرهائى که از آسمان برداشته شده آشکارا اين کشف مهم را نشان مى دهد که فاصله اين کهکشانها بسيار سريعتر از کهکشانهاى نزديک افزايش مى يابد".

نامبرده سپس به بررسى اين سرعت در کهکشانهاى (ابر سنبله ) و (اکليل ) و (شجاع ) و غير آن پرداخته و بعد از محاسبه ، سرعتهاى عجيب و سرسام آورى را در اين ارائه مى دهد.

چند جمله هم در اين زمينه از آقاى (جان الدر) بشنويد او مى گويد:

"جديدترين و دقيقترين اندازه گيريها در طول امواجى که از ستارگان پخش مى شود پرده از روى يک حقيقت عجيب و حيرت آور برداشته ، يعنى نشان داده است مجموعه ستارگانى که جهان از آنها تشکيل مى يابد پيوسته با سرعتى زياد از يک مرکز دور مى شوند، و هر قدر فاصله آنها از اين مرکز بيشتر باشد بر سرعت سير آنها افزوده مى گردد، مثل اين است که زمانى کليه ستارگان در اين مرکز مجتمع بوده اند، و بعد از آن از هم پاشيده ، و مجموعه ستارگان بزرگى از آنها جدا و به سرعت به هر طرف روانه مى شوند"!

دانشمندان از اين موضوع چنين استفاده کرده اند که جهان داراى نقطه شروعى بوده است .

(ژرژگاموف ) در کتاب (آفرينش جهان ) در اين زمينه چنين مى گويد:

"فضاى جهان که از ميلياردها کهکشان تشکيل يافته در يک حالت انبساط سريع است ، حقيقت اين است که جهان ما در حال سکون نيست ، بلکه انبساط آن مسلم است .

پى بردن به اينکه جهان ما در حال انبساط است کليد اصلى را براى گنجينه معماى جهانشناسى مهيا مى کند، زيرا اگر اکنون جهان در حال انبساط باشد لازم مى آيد که زمانى در حال انقباض بسيار شديدى بوده است !.

تنها دانشمندان فوق نيستند که به اين حقيقت اعتراف کرده اند، افراد ديگرى نيز اين معنى را در نوشته هاى خود آورده اند که نقل کلمات آنها به درازا مى کشد.

جالب توجه اينکه تعبير به (انا لموسعون ) (ما گسترش دهندگانيم ) با استفاده از جمله اسميه و اسم فاعل دليل بر تداوم اين موضوع است و نشان مى دهد که اين گسترش همواره وجود داشته ، و همچنان ادامه دارد، و اين درست همان چيزى است که امروز به آن رسيده اند که تمام کرات آسمانى و کهکشانها در آغاز در مرکز واحدى جمع بوده (با وزن مخصوص فوق العاده سنگين ) سپس انفجار عظيم و بى نهايت وحشتناکى در آن رخ داده ، و به دنبال آن اجزاى جهان متلاشى شده ، و به صورت کرات درآمده ، و به سرعت در حالت عقب نشينى و توسعه است .

اما در مورد خلقت زمين و تعبير به (ماهدون ) تعبير لطيفى است که نشان مى دهد خداوند زمين را با تمام وسائل استراحت براى زندگى انسانها (ممهد) و آماده ساخته است ، زيرا (ماهد) از ماده (مهد) به معنى گاهواره و يا هر محلى است که براى استراحت آماده مى کنند، چنين محلى بايد آرام ، مطمئن ، محفوظ و گرم و نرم باشد و تمام اين شرائط در کره زمين حاصل است .

علم امروز مى گويد: نه تنها کره زمين ، بر اثر جذب مواد آسمانى تدريجا فربه و سنگينتر مى شود، بلکه آسمانها نيز در گسترشند، يعنى ستارگانى که در يک کهکشان قرار دارند به سرعت از مرکز کهکشان دور مى شوند، حتى سرعت اين گسترش را در بسيارى از مواقع اندازه گيرى کرده اند.

به فرمان الهى از يکسو سنگها نرم و تبديل به خاک شده ، و از سوى ديگر صلابت کوهها و پوسته سخت زمين آنرا در برابر فشار جزر و مد مقاوم ساخته ، از سوى سوم قشر هوائى که گرداگرد آنرا فرا گرفته ، هم حرارت خورشيد را در خود نگه مى دارد، و همچون لحاف بزرگى بر اين بستر گسترده افتاده ، و هم سپر نيرومندى است در برابر هجوم سنگهاى آسمانى که آنها را به محض ‍ ورود به قلمرو زمين آتش زده ، خاکستر مى کند.

و به اين ترتيب تمام شرائط آسايش از سوى خداوند براى پذيرائى از انسان که ميهمان خدا در اين کره خاکى است فراهم شده است .

هانیه بازدید : 27 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

کلروفیل ها و اعجاز قرآن

اعجاز در گیاهان

در قرآن می خوانیم:

وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات كل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلكم لایات لقوم یومنون." (انعام/99)

« و این اوست که از ابر باران میفرستد، با آن جوانه های انواع رستنیها را در میآوریم، و از جوانه ماده سبز را درمی آوریم، که با آن ماده سبز دانه های خوشه ای درست میکنیم، و از تاره های نـخل پَـنگهای خـوردنی درست می کنیم، و باغهای انگور و زیتون و انار که ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند را درست می کنیم».

 

وجه اعجاز:

یکی از جنبه های اعجازگر کتاب آسمانی قرآن، تبیین حقایقی است که در زمان نزول آن برای اهل علم مکشوف نبوده و  پیشرفت های علمی در قرون و اعصار سپس تر، بر درستی آن صحه گذارده است.

یکی از این نمونه های اعجاز علمی قرآن، وجود ماده سبز گیاهی است. توضیح اینکه در سلول گیاهی کیسه های غشائی هست که در آن موادی درست می شود که کلروفـیل نامـیـده می شود. کلروفـیل به معنی «ماده سبز گیاهی و سبزینه» است که معادل آن در عربی «خـَضِـر» است (یعنی همان چیزیکه در آیه مطرح شده است). این ماده سبز (خضر) انرژی نوری خورشید را جذب می کند  و به انرژی شیمائی تـبـدیـل می کند.

ریشه های گیاه آب و مواد معدنی را از خـاک می مکـنـد کـه بـطـرف بـرگـها رسـانـده می شـوند و بـرگـهـا نیز از هوا دی اکسید می گیرند، بعد خَـضِر (یعـنی کـلـروفـیلها)،  مواد غـذائی مورد نیاز درخت را تولید می کنند که به سراسر آن صادر می شـود و بدنه درخت و مــیــوه و ثــمــر آن را درست می کـند.

کیسه غشائی (کلروپلاست) که درسلول قرار دارد بطور متوسط یک پانصدم میلیمتر است. سلول برخی از گیاهان صدها عدد از آن دارند. درون آن انبوهی غـشـاء وجود دارد. که در آنها خَـضِـر (ماده سبز، کـلـروفـیـل) وجود دارد.

آیه یاد شده از جهت دیگری نیز نکته آموز است و آن اینکه نخل، انگور، زیتون و انار ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند به دیگر سخن ثمر نخل و انگور و انار و زیتون ضمن اینکه هـمانـنـد نـمـائی نمی کـنـنـد تـرکـیـبـات مـشـتـرک زیادی دارند. از جـمـلـه: هـمـه آنها روغن، آب، پروتئین، مـواد معدنی و مواد قـندی دارند.

هانیه بازدید : 22 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

توهم"صرفه" در اعجاز قرآن

قرآن حکیم

حروف، واژگان و جمله ها مواد تشكیل دهنده سخن مى باشند هر سخنى داراى دو بعد فیزیكى « صورى » و غیر فیزیكى « معنوى » است . رمـز اعـجـاز قرآن در این است كه با اینكه مواد سخن یكسان در اختیار همگان است، دیگران توان خـلـق سـخـن زیـبـایـى چـون قرآن را ندارند زیرا قرآن از منبع كمال و زیبایى محض سر چشمه مى گیرد، و چون صفت كمال دیگران محدود است، لذا قادر به این گونه سخن گفتن نیستند. حـروف كـه مـواد سـخن را تشكیل مى دهند در اختیار همگان است و همه در كیفیت كاربرد ابزار سـخـن و سـاخـتـن جمله آزادند، كه توان خود را به كار گرفته و به زیباترین شكل ممكن سخن بـگویند اما اینكه نمى توانند مثل قرآن سخن بگویند، براى این است كه ساختار جمله بندى قرآن از جاى دیگرى است كه در دسترس اندیشه بشر نیست و به همین خاطر بر همانند سازى سخن قرآن عاجز و ناتوان است .

بى پایگى صرفه

از ایـن بـیـان روشن شد كه «صرفه» در موضوع اعجاز، توهمى بیش نیست سخن گفتن مانند قرآن بـراى بـشـر محال است. ساختار جمله و نیز محتواى آن به گونه اى است كه در توان انسان نیست مـثـل آن زیـبا سخن بگوید، با اینكه انسان آزاد است كه توان خو را به كار گیرد لیكن محال است هـمـانـند قرآن بیاورد اما اگر كسى بگوید که قرآن معجزه نیست و مثل قرآن حرف زدن براى بشر ممكن است ولی اگر كسى نتوانسته و یا نـمى تواند همانند قرآن سخن بگوید براى این است كه به مجرد اینکه كسى بخواهد مثل قرآن سخن بگوید خـداى سبحان او را از این كار منصرف نموده به كار دیگرى مشغول مى كند و یا آنكه خدا قدرت او را سـلـب مـى كـنـد كه توان سخن گفتن مثل قرآن را نداشته باشد و از این نكته تعبیر به «صرفه» مـى‌كـنند این سخن كاملا در مورد اعجاز بى پایه است زیرا در این صورت اعجاز قرآن و هماوردى طـلـبـى آن كـه دیـگـران را فـرا مـیـخـواند كه مثل آن را بیاورند امرى نا معقول خواهد بود این بـدان مـى ماند كه ده نفر در مسابقه دو میدانى شركت كنند یكى از آنها ادعای برترى نماید كه هیچ كس همانند من توان دویدن ندارد، آنگاه هنگامى كه خواستند بدوند پاهاى نه نفر دیگر را ببندد و خـود بـه تـنهایى بدود و در آخر هم ادعا كند هیچ كس مثل من نمى تواند بدود، من برنده مسابقه هـسـتـم! صـرفه در اعجاز همین است و چون بى پایگى آن آشكار است نیازى به بسط سخن و نقل اقـوال دیـگران و نقد و بررسى نمى باشد، زیرا صرف وقت در این گونه موضوعات جز تضییع عمر ثمرى ندارد.

اعجاز مثل این مى ماند كه مصالح ساختمانى در اختیار چند نفر باشد یكى از آن مواد، اسطبل زشت بـراى چـار پـایان بسازد و دیگرى آلونكى تنفر آمیز بنا كند و سومى ساختمان نسبتا زیبایى بسازد و معمارى با تهیه نقشه بناى محكم و زیبایى بنا كند ، آنگاه یك معمار آگاه و مهندس دقیق بیاید با تهیه نقشه صحیح و زیبا، شكیل ترین و مستحكم ترین مجتمع مسكونى را با استفاده از بهترین مواد ساختمانى بنا كند كه مجهز به تمام تجهیزات و تاسیسات رفاهى مدرن ، و نور مناسب و تهویه كافى و هـواى لـطـیف و فضاى سبز مكفى، در آن پیش بینى شده و به بهترین شكل آن را تزیین و آرایه نموده باشد به طورى كه مزیت ها و محسنات آن مشمول مرور زمان نشود و مغلوب هیچ زیبایى كه درپـیـش خـواهد بود نگردد زیرا او با آگاهى از زیباییهاى آینده و موجود برترین مجتمع مسكونى زیـبا را آفریده است و در ساخت آن جمیع آن امتیازات را در نظر گرفته است در این صورت است كـه فـراخـوانـى دیـگـران(تحدی قرآن) و هـماورد طلبى فرض صحیح خواهد داشت.

هانیه بازدید : 103 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز جامعیت قرآن 

جامعیت قرآن

اشاره:

 

در نوشتار پیشین گفته شد که در باب جامعیت قرآن در پاسخ‌‌گویی به نیازهای اخروی و دنیوی انسان است، سه دیدگاه عمده قابل طرح است:

دیدگاه اول: قرآن جامع همة علوم و فنون است.

دیدگاه دوم: قرآن فقط كتاب آخرت است.

 

دیدگاه سوم: قرآن كتاب هدایت‌گر انسان درامور مادی و معنوی است.

 

دو دیدگاه نخست در همان نوشتار نقد و بررسی شد، اینک به نقد و بررسی دیدگاه اخیر می پردازیم:

بسیاری از اندیشوران و دانشمندان بر این عقیده هستند كه قرآن كریم كتاب هدایت انسان به سوی خدا و برنامة كلی برای زندگی دنیوی انسان كه سازندة معنویتی پربار و آخرتی آباد است ـ می‌باشد. به عبارت دیگر قرآن جامع اموری است كه مربوط به هدایت انسان (اعم از امور مادی و معنوی) است.

در این دیدگاه چند نكته اساسی وجود دارد:

1 . قرآن كتاب «هدایت» انسان به سوی خدا است و این هدف اصلی قرآن است.

2 . انسان موجودی تك بُعدی نیست؛ بلكه دارای دو بُعد مادی و معنوی است.

3 . قرآن به این ابعاد انسان توجه كرده است و یك برنامه كلی، كه شامل سعادت دنیوی و اخروی انسان است، ارایه می‌كند.

4 . در قرآن همان‌گونه كه به مسایل معنوی و روحی انسان توجه شده است، به مسایل دیگری از قبیل مسایل حكومتی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، علمی و... نیز توجه شده است. در این راستا و در جهت هدایت انسان، حتیّ اشاره‌هایی علمی مطابقِ واقع، به صورت مثال‌هایی مانند حركت زمین، خورشید، زوجیت گیاهان و1...) آمده است، هم‌چنان كه داستان‌های واقعی و قصه‌هایی از امت‌های پیشین نیز بیان شده است.

5 . قرآن كتاب شیمی. فیزیك و علوم دیگر نیست واین اشاره‌های علمی، حقوقی و... هدف فرعی قرآن است، نه هدف اصلی آن. یعنی از آنجا كه در فرهنگ اسلامی، دنیا مقدمه و زمینه‌ساز آخرت است، مادیات و زندگی اجتماعی انسان پیوند ناگسستنی با معنویات و نیازهای روحی انسان دارد. بر این اساس توجه به امور دنیایی در راستای رشد علمی و ایجاد عدالت اجتماعی لازم است. به عبارت دیگر، وقتی انسان هدایت بیشتری می‌یابد وبه كمال خود می‌رسد، كه از شناخت و معرفت بیشتری برخوردار باشد. و در زندگی سالم، پاك و متعادلی داشته باشد.

بنابراین هر چه جامعه‌ عالِم‌تر و پاك‌تر گردد و با عدالت همراه شود، به اهداف اسلام نزدیك‌تر می‌شود. از این رو قرآن به تمام این ابعاد توجه می‌كند و انسان را دعوت به علم، قسط و عدل و دوری از فحشا و منكرات می‌كند و قوانینی را برای حصول این اهداف ترسیم می‌نماید.

6 . بیان مسایل اقتصادی، سیاسی، علمی، حقوقی و... در بسیاری از موارد به صورت قواعد كلی است كه انسان را به هدایت الهی نزدیك‌تر می‌كند و غالباً قرآن خود را درگیر بیان مسایل جزیی نكرده است، مگر در مواردی خاص، كه لازم بوده است. قرآن مواردی را كه علم وعقل بشر توانایی درك آن را دارد، به عهده او گذاشته است بنابر این نباید از قرآن انتظار داشته باشیم تا تمام جزئیات نظام‌های سیاسی و اقتصادی متناسب با هر زمان را ترسیم كند. چون هدف قرآن این نیست.

این وظیفه متخصصان دینی است كه در هر زمان، كلیات متناسب با زمان و مكان را از قرآن استخراج كنند؛ تا متخصصان علوم اقتصاد، حقوقی و... در چارچوب آن قواعد كلی، برنامه‌ریزی‌های مناسب را به عمل آورند.

در قرآن همان‌گونه كه به مسایل معنوی و روحی انسان توجه شده است، بـه مسایل دیگری از قبیل مسایل حكومتـی، اقتصادی، حقوقـی، تربیتـی، علمی و... نیـز توجه شده است. در این راستا و در جهت هدایت انسان، حتیّ اشـاره‌هایی علمـی مطابقِ واقع، به صورت مثال‌هایی مانند حركت زمین، خورشید، زوجیـت گیــاهـان و...) آمده است، هم‌چنان كه داستان‌های واقعی و قصه‌هایی از امت‌های پیشین نیز بیان شده است

دلایل دیدگاه سوم

 

نظریه و دیدگاه سوم از روح تعالیم اسلام و قرآن برداشت می‌شود و دقت در آیات قرآن آن را به اثبات می‌رساند، در این جا عقیده برخی از صاحب‌نظران را مطرح می‌كنیم.

علامه طباطبایی(ره) در مورد هدف اصلی قرآن در تفسیر آیه (و نزّلنا علیك الكتاب تبیاناً لكل شیء2) می‌فرماید:«ظاهراً مراد از «كل شیء» هر چیزی است كه به هدایت مربوط باشد، هر چه كه مردم در مورد مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهیه، قصص و موعظه‌ها احتیاج دارند.»3

روشن است كه منظور ایشان این است كه هدف اصلی قرآن، هدایت مردم به سوی خدا است و برخی از این امور مثل شرایع الهیه، اعم از امور دنیوی و اخروی است یعنی در شریعت بیان مطالب عبادی، معاملات، احكام جزایی و... می‌شود. هم‌چنین استاد مصباح یزدی می‌نویسد: «قرآن كتاب انسان‌سازی است و نازل شده است تا آنچه را كه بشر در راه تكامل حقیقی (تقرب به خدای متعال) نیاز دارد به او بیاموزد».4 ایشان با تذكر این نكته كه قرآن كتاب فیزیك، گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی و كیهان‌شناسی نیست می‌فرماید: «قرآن در صدد و جایگاه حل مسایل علمی نیست. البته آن چه فرموده باشد حق است و اگر اشاره‌ای به نكته‌ای علمی داشته باشد و به راستی لفظ قرآن بر آن دلالت كند حق است. و جای هیچ حرفی نیست.»5

هانیه بازدید : 22 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

قرآن و روابط انسان

انسان و قرآن

در یك تقسیم، انسان در چهار محور اساسی، رابطه دارد و قرآن به همه آن‌ها توجه كرده است.

 

الف) رابطه انسان با خدا

 

بسیاری از آیات قرآن كریم مربوط به تنظیم رابطه انسان با مبدأ هستی است و سعی شده تا راه‌ها و برنامه‌های عبودیت و نزدیكی به خدا را به او نشان دهد. بیان انواع عبادات مانند نماز، روزه، حج و گشایش باب دعا از این قبیل است. بر این اساس قرآن انسان مسلمان را هدف‌مند می‌كند و از پوچی‌ و سرگردانی نجات می‌دهد. زیرا توجه وی را به آغاز جهان و انتهای آن (معاد) معطوف می‌دارد.

 

ب)رابطه انسان با خود

 

برخی از آیات قرآن انسان را دعوت به خودشناسی و عدم فراموشی از خود می‌كند6 و انسان را از ظلم به خویش بر حذر می‌دارد. قرآن گناهانی مثل شرك را ظلم به خود می‌داند.7 این دعوت به شناخت و دوری از آلودگی، زمینه را برای رشد و تعالی انسان فراهم می‌كند.

علامه طباطبایی(ره) در مورد هدف اصلی قرآن در تفسیر آیه (و نزّلنا علیك الكتاب تبیاناً لكل شیء) می‌فرماید:«ظاهراً مراد از «كل شیء» هر چیزی است كه به هدایت مربوط باشد، هر چه كه مردم در مورد مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهیه، قصص و موعظه‌ها احتیاج دارند.»

ج) رابطه انسان با طبیعت

 

همان‌طور كه گذشت بیش از 750 آیه قرآن مربوط به توجه به طبیعت و خداشناسی از راه جهان است. قرآن كریم انسان را به اندیشه در آسمان، زمین، موجودات زنده و حتی غذای خویش دعوت می‌كند. قرآن اشاره‌ها و مثال‌هایی از مسایل علمی می‌زند كه قرن‌ها بعد حقیقت آن‌ها ثابت می‌شود (مثل زوجیت گیاهان). كتاب خدا انسان را به بهره‌برداری معقول از طبیعت فرا می‌خواند و از او می‌خواهد كه از چیزهای پاكیزة آن بخورد.8

قرآن جهان طبیعت را آیات الهی معرفی می‌كند و بدین ترتیب جهان را برای انسان معنادار می‌كند (ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم ـ از شما نامحرمان ما خامشیم).

 

ه) رابطه انسان با خلق

 

مهم‌ترین محوری كه انسان در زندگی روزمره با آن درگیر است، رابطه وی با خلق است. قرآن آیات زیادی در این مورد ارایه كرده است كه به پاره‌ای از آنها اشاره می‌كنیم:

حقوق زن و شوهر، حقوق فرزندان و والدین، حق مالكیت، حلال بودن معامله و حرام بودن ربا، ارث افراد از هم دیگر، حقوق كیفری و جزایی مانند قصاص و حدود، ولایت و اطاعت از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان به حق او در امور سیاسی و غیره، اخلاق فردی و اجتماعی، دعوت به قسط و عدل، دستور به جنگ و دفاع (جهاد)، امر به معروف و نهی از منكر.

 

هانیه بازدید : 27 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

بررسی آیات به ظاهر غیرمتناسب در سوره‌ی بقره4

 

این آیات بر دو گونه‌اند:

1. آیاتی كه ارتباط آنها با آیات پیش از خود پس از كمی دقّت و بررسی مشخص می‌شود.

2. آیاتی كه تشخیص ارتباط آنها به آسانی ممكن نیست و نمی‌توان گفت قطعاً مقصود خداوند از این‌گونه ترتیب چنین و چنان است.

قرآن

ـ 1. بقره، آیه‌ی 30

 

«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون»

 

 

وجوه ارتباط

 

در آیات 28 و 29، نخستین نعمت خداوند (آفرینش) بر ما و سپس عطای نعمت‌های دیگر، با ذكر داستان آدم ـ علیه السلام ـ ، بیان می‌شود و نیز با سخن از زندگانی و مرگ و آفرینش این جهان، ما را به قدرت خداوند بر بعث رهنمون می‌سازد. سوره با سخن از پرهیزكاران و كافران آغاز شده، گویی كه خدا می‌فرماید: پیمان پیروی از هدایت من از آغاز وجود داشته است (آیه‌ی 2 و 6). بنابراین امر (اُعبدوا) و نهی (فلاتجعلوا) در آیات 21 و 22 و نیز (اسجدوا) در آیه‌ی 34 و (لاتقربا) در آیه‌ی 35 را كنار هم می‌یابیم، پس داستان آدم ـ علیه السلام ـ بدین منظور آمده است تا ضرورت التزام به اطاعت از فرمان خدا و دوری جستن از آنچه نهی فرموده را مسجّل گرداند.

 

ـ 2. بقره، آیه‌ی 40

 

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِی»

 

وجوه ارتباط

1. پس از داستان آدم ـ علیه السلام ـ و ذكر جانشینی او، سرگذشت بنی‌اسرائیل به عنوان یك نمونه‌ی تاریخی بیان می‌شود.

2. در آیات 21 تا 24: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی» به موعظه‌ی كافران اهل كتاب، تحت عنوان عموم مردم می‌پردازد.

3. بنابراین آیه‌ی 40 دعوت خاص پس از دعوت عام می‌باشد و انتخاب گروه یهود بدین سبب است كه آنها از كهن‌ترین امت‌ها و حامل كتب آسمانی هستند و نیز كینه‌توزترین مردم نسبت به مسلمانان بوده‌اند. اسلام آوردن آنها حجتی قوی بر نصارا و پیروان دیگر مذاهب است.

تذكر: شایسته است درباره‌ی شباهت میان داستان آدم و بنی‌اسرائیل نكاتی خاطرنشان شود.

الف: نسیان عهد آدم (20 / 115) و نقض میثاق بنی‌اسرائیل (2 / 84 و 85).

ب: تكریم آدم در برابر ملائكه (2 / 34) و تفضیل بنی‌اسرائیل (2 / 47).

ج: محرومیت آدم از بهشت (2 / 36) و محرومیت بنی‌اسرائیل از سرزمین مقدّس موعود (5 / 26).

 

 ـ 3. بقره، آیه‌ی 124

 

«وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

 

در ادامه‌ی احتجاج با اهل كتاب (از آیه‌ی 40 تا 123)، ادّعای آنان كه از تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ و جانشین او هستند و بنیان دین اسلام (یعنی دین حنیف) ذكر می‌گردد. پس از خرده‌گیری از گمراهان كه عمده‌ی آنان از نسل ابراهیم ـ علیه السلام ـ بودند به اثبات اسلام پرداخته است.

داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ كه عطف بر سرگذشت امت بنی‌اسرائیل شده، نیز دعوت به آیین اسلام و ترك تعصّب در دین می‌كند و این‌كه سزاوار است مدعیان تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیش از همه‎ی‌ مردم از شریعت وی پیروی نمایند، لذا ارج نهادن به كعبه بر آنان لازم است.

پس از ذكر داستان آدم ـ علیه السلام ـ و بنی‌اسرائیل ـ كه راه راست به آنها ارائه شد ولی منحرف شدند ـ داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ به عنوان نمونه‌ای كامل از هدایت‌شدگان و جانشینان خدا در زمین عرضه می‌شود.

با دقّت در آیه‌ی 30 و 124 در داستان آدم و ابراهیم ـ علیهما السلام ـ مشاهده می‌شود كه تعبیر به «قرار داده شدن از طرف خدا» شده است و نیز پیش از سخن از آدم ـ علیه السلام ـ ، به توحید دعوت شده (آیه‌ی 20 و 21). در این داستان نمونه‌ی والای توحید كه در ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب ـ علیهم السلام ـ تجلّی یافته است، ارائه می‌شود.

 

 ـ 4. بقره، آیه‌ی 158

«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِیم»

 

 

وجوه ارتباط

1. از آیات 154 تا 157 نكاتی در خصوص امتحان از بندگان، شكیبایان و جهاد یاد شده است. در این‌جا نیز مطرح می‌شود كه از جمله‌ی این امتحان‌ها حج (به خصوص سعی میان صفا و مروه) و بعضی از اعمال دشوار حج نیازمند شكیبایی می‌باشد، ضمن این‌كه حج و جهاد با هم سازگارند و هر دو فریضه نیاز به تن‌فرسایی و هزینه‌ی مال دارند.

2. سعی میان صفا و مروه نیز یكی از مصادیق شكر خداست كه در آیه‌ی 152 فرمود: «فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِی وَ لا تَكْفُرُونِ» در آخر همین آیه نیز بار دیگر مسأله‌ی شكر مطرح می‌شود.

3. در داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ سخن از خانه‌ی خدا (آیه‌ی 127) و دعای «اَرِنَا مَنَاسِكَنَا» (آیه‌ی 128) و سپس قبله و تغییر آن ـ كه اتمام نعمت بر مسلمانان است ـ طی آیات 142 تا 150 می‌باشد و بار دیگر خانه‌ی خدا و مراسم سعی یادآوری می‌شود تا گمان نشود فقط بزرگداشت خانه‌ی خدا از شعایر است، بلكه در منطقه‌ی حرم موارد دیگری از شعایر نیز وجود دارد.

داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ كه عطف بر سرگذشت امت بنی‌اسرائیل شده، نیز دعوت به آیین اسلام و ترك تعصّب در دین می‌كند و این‌كه سزاوار است مدعیان تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیش از همه‎ی‌ مردم از شریعت وی پیروی نمایند، لـذا ارج نهادن به كعبه بر آنان لازم است

6 ـ 5. بقره، آیه‌ی 168

 

«یا أَیُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»

 

 

وجوه ارتباط

 

1. پس از تبیین توحید و دلایل آن (آیات 163 و 164) سخن از مؤمنان و مشركان و راه و رسم شرك و نتایج آلوده‌ی آن (آیات 165 تا 168)، در این آیه خاطرنشان می‌شود كه معصیت گنه‌كار و كفر كافر در قطع احسان الاهی نقش همیشگی ندارد. خداوند خالق و رزاق در این آیه به امور پاكیزه و سودمند و حلال فرمان می‌دهد ـ كه طاعت انسان متوقف بر آن است ـ و یادآور می‌شود تنها هموست كه تشریع نموده و حلال و حرام را مشخص می‌كند. بدین‌سان تشریع و مسأله‌ی عقیده پیوندی ناگسستنی می‌یابد.

2. در آیات 168 تا 174 گوشزد می‌شود كه حلال شمردن خوردنی‌های حرام، همگام با شیطان و تقلید از راه و رسم نادرست پدران، همگی از مظاهر شرك است.

تذكر: با توجه به آیات بعد (به خصوص آیه‌ی 174) نزول آیه درباره‌ی عبدالله بن سلام و اشخاصی همانند وی تقویت می‌شود.

ـ 6. بقره، آیه‌ی 238

قرآن کریم

 

«حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ»

 

این آیه از جمله آیاتی است كه با ماقبل خود كاملاً غیرمرتبط می‌نماید، بدین لحاظ برخی مفسّران وجوه ضعیفی برای ارتباط آن ذكر كرده‌اند.

حال به طرح احتمالات قابل قبول می‌پردازیم:

1. خداوند حكیم پس از بیان بسیاری از احكام زناشویی مانند «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ» (آیات 221 تا 227) با ذكر این آیه، به نماز كه حلقه‌ی اتصال او با بنده‌اش است، فرمان می‌دهد. وقتی كه در حال خوف به مداومت بر نماز امر می‌شود مسلماً به طریق اولی در حالت اشتغال به روابط و مسایل زناشویی نیز چنین است.

2. در آیات قبل به اطاعت از دستورات الاهی تشویق شده و در این آیه به مداومت بزرگ‌ترین طاعات فرمان داده می‌شود.

3. فرمان به مداومت بر نماز پس از تشویق به گذشت و نهی از فراموشی نیكی بدین جهت است:

الف: برقراری پیوند میان بزرگ داشتن فرمان خدا و مهربانی با بندگانش؛

ب: آماده ساختن جان انسان برای رسیدن به مكارم اخلاق.

4. بیان آیات مداومت بر نماز در میان احكام خانواده بدین جهت است:

الف: انسان نیاز به محرّكی دارد كه او را به یاد خدا انداخته تا از ستم و تجاوز در مسایل خانوادگی به خصوص طلاق ـ كه معمولاً كینه‌انگیز ـ دور بماند و به عدل و نیكی بپردازد.

ب: طاعت خداوند در احكام زناشویی نیز از جنس طاعت او در اقامه‌ی نماز (یعنی احكام عبادت) است.

ج: پس از طلاق ممكن است كسی به روابط نامشروع روی آورد، لازم است عاملی بازدارنده در مقابل او نهاده شود و این عامل نماز است.

 

ـ 7. بقره، آیه‌ی 243

 

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَشْكُرُون»

 

وجوه ارتباط

 

1. با توجه به این‌كه آیه‌ی قبل سخن از ظهور نشانه‌های خداوند قادر است، در این آیه قدرت خدا ذكر می‌شود.

2. طبق عادت قرآن پس از ذكر بخشی از احكام، داستانی برای پند، فرمان‌برداری و ترك عناد شنونده بیان می‌شود./

3. پس از طرح احكام خانواده (طی آیات 220 تا 224)، احكام جهاد و دفاع از امّت و مقدسات ذكر می‌شود زیرا استحكام خانواده منوط به صیانت جامعه است.

تذكر: با توجه به مجموع روایات، برخی گفته‌اند: این آیه زمینه‌ساز ‌آیه‌ی 244 (وقاتلوا فی سبیل الله...) است تا بدین‌وسیله مسلمانان به جهاد تشویق شده و برای شهادت آمادگی داشته باشند.

 

 ـ 8. بقره، آیه‌ی 254

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

وجوه ارتباط

 

1. طی آیات گذشته به جهاد با جان تشویق شده است: «أَلَمْ تَرَ اِلَی الْمَلَاِ...» (آیات 246 تا 253) و این آیه به جهاد با مال و انفاق آن فرا می‌خواند.

2. پس از بیان داستان امت‌های پیشین (آیات 243 تا 253) كه حقانیت رسالت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ ثابت می‌شود، در این آیه به فرمان‌برداری از دستورات الاهی (كه یكی از آنها انفاق است) تشویق می‌شود.

تذكر: در آیات 244 و 245 نیز جهاد و انفاق بلافاصله پس از یكدیگر مطرح شده‌اند.

 ـ 9. بقره، آیه‌ی 261

«مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»

 

 

وجوه ارتباط

1. در آیات گذشته شواهدی بر بعثت بیان گردیده است (آیات 259 و 260). در این آیه یكی از كارهایی كه انجام آن برای روز قیامت سودمند است، ذكر می‌شود.

2. این آیه از «اضعافاً كثیرة» (در آیه‌ی 254) رفع اجمال می‌كند و بین این دو آیه شواهدی برای اثبات قدرت خداوند بر بعث ذكر می‌گردد تا تكلیف به انفاق پسندیده باشد.

3. این تمثیل اشاره به قدرت عظیم خداوند است كه می‌تواند مردگان را زنده كند و نیز مؤكّد مفهوم آیات 259 و 260 می‌باشد.

4. در آیه‌ی 257 خداوند بیان فرمود كه ولیّ مؤمنان است و در مقابل آن، «طاغوت» ولیّ‌ كافران می‌باشد در این آیه درباره‌ی انفاق مؤمن تمثیلی بیان شده كه در آیه‌ی 264 ـ در مقابل آن ـ درباره‌ی انفاق كافر نیز تمثیلی به كار می‌گیرد.

 

7. نتیجه

 

از آنچه گفتیم نكات زیر به دست می‌آید:

1. تناسب بین آیات و سوره‌های قرآن از شاخه‌های علوم قرآنی است كه قرآن‌پژوهان در آن اختلاف نظر دارند.

2. توقیفی بودن جمع و ترتیب آیات و سوره‌های قرآن، از مبانی تناسب بین اجزای قرآن است.

3. باید بین عدم وجود تناسب و عدم فهم آن، تفكیك قایل شد. چه بسا مواردی كه بین اجزای قرآن تناسب وجود دارد، امّا هنوز كسی به كشف آن نایل نشده است.

 

هانیه بازدید : 81 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز تناسب آیات و سوره ها

 

قرآن کریم

نوشتار پیشین

5.قاعده‌ی كلی برای شناخت ارتباط

 

روش كلی مفید برای این شناخت، بررسی غرض كلی سوره و در نتیجه بررسی و دسته‌بندی مقدمات بی ‌واسطه و با واسطه می‌باشد.1

محمد محمود حجازی درباره‌ی ذكر آیات مختلف پیرامون یك موضوع در سوره‌های گوناگون می‌گوید كه بین این معانی ارتباط تامّی وجود دارد و چنین نتیجه می‌گیرد:

هر سوره دارای وحدت كامل و هدف واحد و اغلب پی‌گیر اغراض مختلفی است كه برای رسیدن به هدف خود از نظر لفظ، سیاق، فواصل و كلمات پایانی آیات سرشت خاصی دارد.

موضوع سوره ـ كه نیاز سوره به آن قطعی است ـ تناسب كاملی با آن سوره دارد؛ موضوعی كه در سوره‌های مختلف تكرار می‌شود با آن سوره مناسبت دارد و نیز هیچ داستانی در یك سوره تكرار نشده است.

حجازی آیه‌ی 72 سوره‌ی حجر (15) را مثال می‌زند و می‌گوید: «با وجود این كه آیه 87 ـ بنا به نظر بعضی از دانش‌مندان ـ مدنی بوده و در میان آیات مكّی قرار گرفته است، هیچ‌گونه ناهمگونی با آیات دیگر ندارد و هنگام تلاوت این سوره گویی كه یكباره نازل شده است».2

با توجه به اهمیت بحث تكرار یك موضوع در سوره‌های مختلف، مناسب است به بیان نمونه‌ای بپردازیم.

5 ـ 1. داستان حضرت نوح ـ علیه السلام ـ در دو سوره‌ی یونس صافات

نام حضرت نوح ـ علیه السلام ـ در بیست و هشت سوره و چهل و سه بار آمده است، اكنون آن را در دو سوره‌ی یونس و صافات بررسی می‌كنیم.

 

الف: سوره یونس

 

1. در آیه‌ی 1 و 2 برخی آیات دیگر اثبات نبوّت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و حقانیت آیات الاهی و حسادت دشمنان و نیز در آیه‌ی 29، 62، 65 و برخی از آیات دیگر توكل بر خدا و عدم هراس از دشمنان دین خدا بیان شده است. همه‌ی این مطالب در مورد نوح ـ علیه السلام ـ در آیه‌ی 71 آمده است.

2. برائت پیامبر از كفّار و اعلام بی‌نیازی از آنان در آیات 41 و 58 و بعضی دیگر از آیات، و نیز اثبات وحی و بیان استواری پیامبر در طریق ارائه شده از سوی خدا در آیه‌ی 15 و برخی آیات دیگر مطرح شده است، همین مطالب نیز در آیه‌ی 72 درباره‌ی نوح ـ علیه السلام ـ مطرح می‌گردد.

3. تكذیب پیامبر توسط كفّار، یاری مؤمنان از سوی خداوند و اختصاص سرانجام نیكو به آنان، در آیه‌ی 64 و بعضی آیات دیگر بیان شده كه در آیه‌ی 73 در خصوص حضرت نوح ـ علیه السلام ـ و مردم او نیز این مطالب آمده است. در آیات پس از 73 مناسبت بخش مطرح شده از داستان نوح ـ علیه السلام ـ با هدف كلی سوره را می‌توان مشاهده كرد.

ب: سوره‌ی صافات

با توجه به این كه این سوره در مقام بیان مراحل دعوت به توحید و ویژگی‌های برجسته‌ی پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ می‌باشد از آیات 75 تا 82 این سوره شخصیت حضرت نوح ـ علیه السلام ـ محور سخن قرار گرفته است. در آیات بعدی نیز كه از پیامبران دیگر سخن به میان آمده، محور كلام بیش‌تر شخصیت و ویژگی‌های پیامبران ـ علیهم السلام ـ است، نه مطالب دیگر.

داستان نوح ـ علیه السلام ـ در سوره‌هایی كه از آن حضرت یاد شده است، با توجه به هدف سوره می‌باشد.3 بنابراین ذكر هر آیه در هر سوره و در هر جای آن كاملاً مناسب با آیات مجاور و هدف كلی سوره است. هرچند گاهی این هم‌گونی آشكار نیست و شاید ناسازگاری به نظر آید ولی این ناسازگاری بدوی و ظاهری است، زیرا سخنان بلیغ همواره و در عین داشتن معانی آشكار، نكات دقیقی را در خود جای می‌دهد، كه تنها با تدبّر و تأمّل به دست می‌آید.

هر سوره دارای وحدت كامل و هدف واحد و اغلب پی‌گیر اغراض مختلفی است كه برای رسیدن به هدف خود از نظر لفظ، سیاق، فواصل و كلمات پایانی آیات سرشت خاصی دارد
هانیه بازدید : 67 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

تازگی و اثربخشی قرآن در همه زمان‌ها:

 

قرآن كتابی است كه برای یك زمان نازل نشده است و الا باگذشت زمان، همه رازهای آن كشف می‌شد و جاذبه و تازگی و اثربخشی خودش را از دست می‌داد؛ حال آنكه می‌بینیم زمینه تدبر وتفكر و كشف جدید، همیشه برای این دریای بی‌كران و مفاهیم بلند آن وجود دارد.

این نكته‌ای است كه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ آن را توضیح داده‌اند. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: «مثل قرآن، مثل خورشید و ماه است و مثل آن دو همیشه در جریان است» (پس با گذشت زمان كهنه نمی‌شود.)

امام رضا ـ علیه السّلام ـ نقل كرده‌اند كه از امام جعفرصادق ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: چه سرّی است كه هرچه زمان بیشتری بر قرآن می‌گذرد و هرچه بیشتر تلاوت می‌شود بر طراوت و تازگیش افزوده می‌گردد؟

فرمودند: برای این كه قرآن تنها برای یك زمان و نه زمان دیگر و برای یك مردم و نه مردم دیگر، نازل نشده؛ بلكه برای همه زمان‌ها و همه مردم نازل شده است. بنابراین، خداوند متعال قرآن را طوری ساخته كه در هر زمان و با وجود همه اختلاف‌هایی كه در اندیشه‌های مردم به چشم می‌خورد، بر زمان‌ها و افكار پیشی‌گیرد و در هر عصری مفاهیم تازه‌ای از معارف بلند آن كشف شود.3

 

در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است: «در این (قرآن) اخبار شما و اخبار گذشته‌ها و اخبار آینده‌ها و اخبار آسمان و زمین است و اگر كسی علمش را می‌داند شما را به آنچه در قرآن است، خبر دهد تعجب خواهید كرد.»
هانیه بازدید : 86 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

احكام اسلام در فطرت و نهاد بشر جای دارد؛ لذا ماندگار است:

حضرت محمد(ص)

قرآن كریم، احكام الهی را در نهاد بشر می‌داند و می‌فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»4 توجه خویش را به سوی دین حق‌گرایانه پایدار و استوار كن، به همان فطرتی كه خدا مردم را بر آن آفریده است»، پس طبق این آیه شریفه، احكام قرآن منطبق بر فطرت بشر بوده، همیشه باقی است.

3. احكام اسلام و قرآن بیان كننده همه خواست‌های بشر است:

قرآن كریم، در این زمینه فرموده: «نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدی وَ رَحْمَه وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ؛5 و این كتاب را كه روشنگر هر چیز است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل كردیم.»

هرچند كه قرآن كریم، كتاب تربیت و انسان‌سازی است، ولی در آن همه چیز بیان شده و در آیات مختلفش پرده از روی قسمت‌های حساسی از علوم و دانش برداشته است.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خداوند در قرآن هرچیزی را بیان كرده است؛ به خدا سوگند چیزی كه نیاز مردم بوده است كم نگذارد تا كسی نگوید: «اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل می‌شد»؛ آگاه باشید همه نیازمندی‎های بشر را خدا در آن نازل كرده است.6

در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است: «در این (قرآن) اخبار شما و اخبار گذشته‌ها و اخبار آینده‌ها و اخبار آسمان و زمین است و اگر كسی علمش را می‌داند شما را به آنچه در قرآن است، خبر دهد تعجب خواهید كرد.»7

امام خمینی(ره) درباره جامعیت قرآن می‌فرماید: «قرآن مخزن همه علوم است.»,8 البته نباید این مطلب را از نظر دور داشت كه اسلام دارای دو نوع احكام و مقررات است:

1. احكام و مقررات ثابت كه بر اساس آفرینش انسان و مشخصات ویژه او استوار است مانند یك قسمت از مقرراتی كه عبودیت و خضوع انسان را نسبت به پروردگارش مجسم می‌كند و یا كلیات مقرراتی كه با اصول زندگی انسان اعم از غذا، مسكن، ازدواج و... مربوط است و با دلایل یاد شده ثابت شد كه انسان برای همیشه به اجرای آنها نیازمند است.

2. مقررات و احكامی كه جنبه موقتی یا محلی و یا جنبه دیگری داشته و قابل تغییر است و به حسب مصالح مختلف زمان‌ها و مكان‌ها اختلاف پیدا می‌كند كه به عنوان آثار «ولایت عامه» مطرح است و به نظر نبی اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان و منصوبین از طرف ایشان ـ علیهم السّلام ـ و علمای دین وابسته است.9

هانیه بازدید : 14 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز جاودانگی قرآن

 

قران

«جهانی بودن دین اسلام» از ضروریات این آیین الهی است. اسلام، به منطقه جغرافیایی خاصی محدود نیست و بر همین اساس، پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به سران كشورهایی مانند: روم، ایران، مصر و... نامه نوشتند و همه را به پذیرفتن دین اسلام دعوت كرده و از پیامدهای كفر، برحذر داشتند، اگر دین اسلام، جهانی نبود، چنین دعوت عمومی انجام نمی‌گرفت و سایر اقوام و امت‌ها هم عذری برای عدم پذیرش می‌داشتند.

آیات قرآن نیز دین اسلام را یك دین جهانی و فراگیر می‌داند؛ چنانكه می‌فرماید: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِینَ »1 در این آیه تأكید شده است كه قرآن برای جهانیان نازل شده است. در آیه دیگر از پیروزی دین جهانی اسلام، بر همه ادیان خبر داده و می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ؛2 او كسی است كه رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد.»

هانیه بازدید : 31 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

مراعات تعادل بین جسم و روح

 

انسان موجودى مركب از جسم و جان یا ماده و روح است ؛ در دیدگـاه اسلام ، بُعد اصیل وجود انسان همان بعد روحى و معنوى بوده و جسم باید به عنوان ابزارى در خدمت روح و كمالات روحى انسان قرار گـیرد. اما باید همراه با رسیدن به نیازهاى اصیل و غایى ، كه همان نیازهاى روح انسان است ، نیازهاى مقدماتى و ابزارى نیز كه نیازهاى جسمانى او است مورد توجه قرار گرفته و درحدّ لزوم و به مقتضاى نیازهاى روح ، به آنهانیز رسید و نباید نیازهاى جسمانى را فداى نیازهاى روح كرد. و در پرتو رعایت هر دو جانب در قوانین اسلام ، تعادلى میان ماده و روح پـدید آمده است . احیاى ارزشهاى اخلاقى و سجایاى انسانى و پاكسازى جامعه از كارهاى زشت ، توجه قرآن را از بهزیستى جسمى و بهره گیرى از لذایذ (به استثناى كارهاى حرام كه ویرانگر بنیادهاى اخلاقى و ارزشهاى معنوى و روحى است ) بازنداشته است .

هانیه بازدید : 27 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

 ژرف نگرى

 

قوانین اسلام با ژرف نگرى خاصى وضع شده است . چیزى كه با سعادت انسان ناسازگار باشد تحریم شده و آنـچـه كه به حال او مفید و سودمند است حلال معرفى گردیده است . اسلام هرگز در تحلیل و تحریم از افكار ملّتها پیروى نكرده ، بلكه ملاك تشریع را مصالح و مفاسد واقعى انسانها قرار داده است حتّى آنجا كه مصالح و منافع كارى ، غلبه بر مفاسد آن كار داشته باشد، روا شمرده شده و آنجا كه زیانها و مفاسد چیزى بیش از منافع آن بوده ممنوع شمرده شده است . قرآن در مورد شراب و قمار مى گوید:

«فیهِما اِثْمٌ كَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ اِثْمُهُما اَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» 5

 

در آنها گناه بزرگ و سودمندیهایى براى مردم است و گناه آنها بیش از سودمندى آنهاست .

ـ امر دیـگـرى كه به مقررات اسلامى خاصیت انعطاف و انطباق پذیرى بخشیده، وجود یك سرى قواعد كنترل كننده در متن مقررات اسلامـى است . فقها آنها را «قواعد حـاكمـه » نام نهـاده اند یعنـى قواعـدى كه بر سراسر احكام و مقررات اسلامى حكومت مى كند. به موجب این قواعد هر حكم اسلامى كه عمل به آن موجب حرج و ضررى بر مكلف (مازاد بر حرج و ضررى كه طبع حكم اقتضاى آن را دارد) مى شود، از او برداشته شده است
هانیه بازدید : 18 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

سازگارى با تمدّن

قرآن کریم

در طول تاریخ زندگى بشر، تمدنهاى بزرگى در میان اقوام و ملّتهاى مختلف وجود داشته كه هر كدام داراى جنبه هاى مثبت و مناسب با كمال انسان و نیز جنبه هاى منفى و ضد بشرى بوده اند. یكى از نقاط برجسته قوانین اسلام ، سازگارى آن با جنبه هاى مثبت و سازنده چهره ها و گونه هاى مختلف تمدّن انسانى است . قوانین قرآن و تمام آنچه از پیامبر گرامى و پیشوایان راستین بعد از او به عنوان احكام الهى رسیده است ، همگى نه تنها با بعد سازنده مظاهر تمدن انسانى موافق و سازگار مى باشد و تضادى میان آن دو وجود ندارد، بلكه مروّج آن است . اسلام براى تاءیید و ترویج مظاهر تمدّن انسانى ، دعوت به علم و دانش ، خلاقیت و ابتكار و جدیّت كرده و با خرافات ، تعصّبات ، كج فهمیها، جمودها و لهو و لعبها مبارزه كرده است . به همین جهت ، وقتى اسلام به مناطقى كه داراى تمدّنهاى اصیل بودند راه یافت ، مردم نه تنها قوانین اسلام را كه منبع مهم آنها قرآن بود، با تمدّن خویش مباین ندیدند، بلكه بیشتر افراد به استقبال آن شتافتند و خود مروج آن شدند و به توسعه و گسترش تمدّن اسلامى كه شالوده آن به وسیله پیامبر(ص ) ریخته شده بود، پرداختند.

به عنوان نمونه ، شكیب ارسلان مى نویسد: «باید اعتراف كنم كه تقدّم مسلمانان منحصر به صناعت و فن نیست ، بلكه آنها در علوم عقلى و فلسفه نیز قدمى راسخ داشتند، مسلمانان كتب ارسطو، بقراط، جالینوس ، ویسقور، یدوس ، بطلمیوس و ... را به عربى ترجمه كرده اند و اسرار تازه اى از علم را گشودند و بر آنچه از دیگران گرفتند، افزودند. مورخان روایت كرده اند كه شانجه پادشاه لیون در سال 960 میلادى به منظور درمان بیمارى صعب العلاج خود به نزد پزشكان مسلمان قُرطُبه رفت و بهبودى یافت و در تمام دوران زندگى خود از احترام و نشاط و تجلیلى كه در قرطبه نسبت به خود دید، یاد مى كرد.» 3

شهید مطهرى نیز مى نویسد: ایرانیان شاهكارهاى خود را در راه خدمت به اسلام به وجود آوردند و در حقیقت این اسلام بود كه استعداد ایرانى را تحریك كرد و در او روح تازه اى دمید. 4

هانیه بازدید : 20 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

فطرى بودن

 

تمام دستورهاى اسلام ، متكى به مقتضیات فطرت و سرشت آدمى است . قرآن در همه قوانین خود خواسته هاى طبیعى انسان را از نظر دورنداشته و كوچكترین تضادى با سنن خلقت انسان ندارد و رمز ثبات و پایدارى قوانین اسلام و ابدیت و جاودانگى آن نیز همین است . قرآن این حقیقت را در آیه زیر بیان كرده است :

«فَاءَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطْرَةَ اللّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِكَ الدّینُ الْقَیِّمُ وَ لكِنَّ اءَكْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ»1

روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار كن این فطرتى است كه خداوند انسانها را بر آن آفریده است . دگرگونى در آفرینش خدا نیست . این است دین و آیین محكم و استوار، ولى بیشتر مردم نمى دانند.

هر گـاه در تشریع قوانین ، سرشت تغییرناپذیر انسان كه قدر مشترك همه انسانها، در همه ادوار و در تمام شرایط است در نظر گـرفته شود، بشر باید از اصول ثابت و تغییرناپذیرى پیروى كند.

درست است كه تحولات تكنیكى ، چـهره زندگـى را دگـرگـون ساخته و آخرین وسائل مدرن آسایش را در اختیار بشر نهاده است ولى هرگـز دست تحول به ذات انسان ، و خواسته هاى درونى وى و غرایز پرتحرّك او، راه نیافته است . آنچه كه انسان كنونى مى خواهد، و به آن نیاز دارد، همان است كه انسان عصر حجر نیز آن را مى خواست . به عبارت روشنتر گـر چـه وسائل پـیشرفته زندگى و دگرگونى اوضاع و احوال ، جامعه ها را با نیازهاى جدید و تازه اى رو به رو مى سازد و براى رفع نیاز ناچار است قوانین تازه اى وضع كند، ولى انسانیت در تمام احوال و شرایط محفوظ بوده و دست تغییر به نهاد آن راه پیدا نكرده است .

از این رو، یك سلسله قوانین ثابت مورد نیاز انسان است و چون قرآن قوانین خود را بر اساس فطرت قرار داده ، ابدى است و با مقتضیات زمان منطبق است.2

هر گـاه در تشریع قوانین ، سرشت تغییرناپذیر انسان كه قدر مشترك همه انسانها، در همه ادوار و در تمام شرایط است در نظر گـرفته شود، بشر باید از اصول ثابت و تغییرناپذیرى پیروى كند
هانیه بازدید : 32 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز تأییرى قرآن

قرآن

یكى از وجود اعجاز قرآن «اعجاز تأثیرى» آن است. بدین معنا که قرآن از جهت شدت تأثیر گذارى و جذّابیت دارای ویژگی خارق العادگی است.

در پاره ای از منابع کهن از این جنبه اعجاز با عناوینی چون اعجاز روعت; اعجاز هیبت و اعجاز نفسى قرآن یاد شده است.

تأثیر شگفت قرآن مجید بى تردید از ابعاد اعجاز آن است و هیچ بشر معمولى قادر نیست كتابى تا این اندازه مؤثر بیاورد.

«ساوراى» یكى از دانشمندان خاورشناس فرانسوى مى گوید: قرآن داراى تأثیرى خاص و جاذبیتى مخصوص است كه مانند آن براى هیچ یك از كتابها نیست.1

در تأثیر قرآن همین بس كه مكرر نقل شده است كه اخنس بن قیس، ابوجمل و ولیدبن مغیره شب هنگام از كوچه هاى تاریك مكه مى گذشتند و پشت دیوار خانه حضرت رسول(ص) مى ایستادند و تا بامداد به آواى قرآن گوش مى دادند.

ولیدبن مغیره در این باره مى گوید:

در قرآن زیبایى و جاذبه است; آغازش سرشار است و فرجامش ثمربخش او برترى مى یابد و چیزى بر او برترى نمى یابد.

خطابی (م.‌388‌ق.)از محدثان و قرآن پژوهان سده های نخستین، گویا نخستین کسی است که از "اعجاز تاثیری"  سخن به میان آورده است.

پیش از وی در نیمه دوم قرن چهارم رمانى در رساله‌اش، النكت فى اعجازالقرآن به بیان وجوه مختلف اعجاز قرآن پرداخته و در باب «اعجاز در بلاغت» قرآن با بررسى‌10 صناعت ادبى موجود در قرآن به تبیین ویژگیهاى بلاغى آن پرداخته است.

این تحقیقات زمینه را برای پیدایش نظریه"اعجاز تاثیری " قرآن توسط خطابی فراهم آورد.

هر چند وی کوشید تا از ویژگى تأثیر گذارى متن قرآن بر دلها و جذب مخاطبان به سوى خود به عنوان وجه دیگرى از اعجاز قرآن یاد کند  اما دیدگاه وی پس از او تحت عنوان «اعجاز تأثیرى» با اقبالى نسبى مواجه شد.

شاید یکی از دلایل عدم اقبال دانشمندان به این دیدگاه این است که کثیری از ایشان، اعجاز تاثیری قرآن را قابل بازگشت به اعجاز بیانی و بلاغی قرآن می دانند و نه جداگانه  و مستقل از آن همچنانکه «نظریه خطابى با تمایل شدید به سوى محتوا و مضمون آیات قرآنى، اعجاز بیانى را در ارتباطى ساختارى با اعجاز هدایتى و معرفتى مطرح كرده و سهم ویژه‌اى در اعجاز بیانى براى تعالیم و آموزه‌هاى قرآن قائل مى‌شود».2

به هر روی بحث درباره تأثیر سوره‌ها و آیات قرآن، را می توان در دو ساحت جسم و جان انسان و دیگر موجودات بررسی کرد.

«عنوان اوّل دربارة تأثیر قرآن در جسم انسان، شفا بودن آن، شفا یافتن قلب از صفات پست، شفا پیدا كردن جسم از امراض گوناگون و صعب العلاج، كسانی كه از قرآن و سوره‌ها و آیاتش شفای دردهای خود را گرفته‌اند، توسل به قرآن، شهادت و شفاعت آن و بی‌نیازی مردم به واسطة آن بحث شده است.

خطابی (م.‌388‌ق.)از محدثان و قرآن پژوهان سده های نخستین، گویا نخستین کسی است که از "اعجاز تاثیری"  سخن به میان آورده است

عنوان دوّم درباره تأثیر قرآن، بر قلب و جان انسان‌های مؤمن و كافر، انسان‌های ظالم و ستمگر، انسان‌های عیاش و هرزه، حاكمان و سلاطین و مردان و زنان بحث شده است.

خداوند می‌فرماید: قرآن شفای هر دردی است. شفای ظاهر و باطن، شفای جسم و روح، شفای برون و درون.

ابتدا آیاتی كه شفا بودن قرآن را با صراحت بیان می‌دارند در اینجا ذكر می‌كنیم و بعد از روایاتی را كه از معصومین‌ ـ علیهم السّلام ـ در این زمینه نقل شده است.

كلمه شفا در قرآن، سه بار بیان شده است كه عبارت از:

قرآن

«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»3؛ ما قرآن را نازل كردیم در حالی كه آن، شفا و رحمت است از برای مؤمنین.

و می‌فرماید: «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ» 4؛ ای پیامبر! به مردم بگو، این قرآنی كه در میان شماست، از برای آن كسانی كه ایمان آورده‌اند هدایت و شفای درد آن‌هاست.

و در آیه دیگر می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِینَ»5؛ ای مردم دنیا! حقیقتاً از جانب خداوند برای شما موعظه‌ای آمد (قرآن) و آن شفای دردهایی است كه در سینه‌هاست، و همان هدایت و رحمت است از برای مؤمنین.

این سه آیه درباره تمام قرآن است. و امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در چند جای نهج البلاغه می‌فرماید: قرآن شفا است. از جمله فرموده است:

از این كتاب، برای بیماری‌های خود شفا بخواهید، در مشكلات، از آن یاری طلبید، چرا كه در این كتاب، درمان بزرگترین دردهاست. (درد جسم و جان، درد كفر و نفاق، درد گمراهی و ضلالت).6

هر چند وی کوشید تا از ویژگى تأثیر گذارى متن قرآن بر دلها و جذب مخاطبان به سوى خود به عنـوان وجه دیگـرى از اعجاز قرآن یاد کند  اما دیدگاه وی پس از او تحت عنوان «اعجاز تأثیرى» با اقبالى نسبى مواجه شد

در جای دیگر فرموده: بر شما باد به كتاب خدا (قرآن)، به درستی كه آن ریسمان محكم الهی و نوری روشن و شفایی، سودمند است.7

(ریسمانی كه چنگ زنندگان به آن، از بدبختی و آتش جهنم نجات پیدا می‌كنند، نور روشن عقلی كه به وسیلة آن، احوال مبدأ و معاد كشف می‌شود و از تاریكی‌های جهالت و كفر بیرون می‌آید، شفای سودمندی است كه به واسطه آن امراض باطنیه و نفسانیه معالجه می‌شوند).

و در جای دیگر فرمودند: آگاه باشید! به درستی كه در قرآن است، علم آن چه خواهد آمد (از قبیل موت، برزخ، بعث و نشور، قیامت، بهشت و جهنّم، درجات بهشت و دركات جهنّم و غیره) و در آن است، خبر از گذشته (از قبیل پیدایش آسمان و زمین. درخت و گیاه و سنگ، انسان و حیوان، داستان‌های پیامبران گذشته و امّت‌هایشان، پادشاهان و گردنكشان و غیره). و این قرآن، دوای درد شما است؛8 (زیرا به وسیله آن، دردهای جسمانی و روحانی شما شفا پیدا می‌كند).

و حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بر شما باد به قرآن و تلاوت آن؛ زیرا قرآن شفا دهنده نافع و دوای مباركی است.9

در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایات بسیاری در ارتباط با فضایل سوره‌های مختلف قرآن و تأثیرات آن در جسم و روح و روان انسان، وارد شده است كه در كتب معتبر بدان اشاره شده و آثار فراوان آنها در مسائل مختلف به تجربه رسیده است.»

هانیه بازدید : 36 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز قرآن در قانون گذاری

قانون

آیین اسلام از نخستین روز، از ویژگیهایى برخوردار بود كه هیچ یك از آنها در دیگر آیینهاى آسمانى دیده نمى شود. اسلام به صورت یك آیین جهانى به بشر عرضه شد و براى نفوذ خود هیچ حدّ و مرز جغرافیایى و نژاد خاصّى را نشناخت .

اسلام ، تنها آیین راز و نیاز، دعا و استغاثه نیست ، بلكه رسالت خود را در متن اجتماع قرار داده و به تمام نقاط و جوانب زندگى بشر چشم انداخته است و درباره همه شؤ ون زندگى او نظر داده و هیچ موضوعى از دایره تشریع آن بیرون نمانده است .

عظمت قوانین اسلام در صورتى بخوبى جلوه مى كند كه بدانیم در روز درخشش ستاره اسلام ، انحطاط فرهنـگـى و اخلاقى ، سایه شوم خود را بر سر ملتهاى جهان بخصوص ‍ ملّت شبه جزیره عربستان افكنده بود و بر مردم این سرزمین جز وحشیـگـرى و قانون جنـگـل چـیز دیـگـرى حكومت نمى كرد. قلوب و افكار آنان به جاى توجّه به كسب و كار، به یغماگـرى تمایل داشت و به بهانه هاى واهى و پوچ ، آتش جنگ میان آنان شعله ور مى شد. از هیچ عمل زشتى خوددارى نكرده ، باكمال بى رحمى دختران خود را زنده به گور مى كردند.

قرآن در محیطى نازل شد كه نه قاضى و داورى وجود داشت ، نه محكمه و دادگاه ، بلكه گره خصومتها تنها با زور سرنیزه گشوده مى شد. در سراسر منطقه حجاز جز چند كاهن كه دور از اجتماع مى زیستند و گـاهى نزاع را با افكار كاهنانه خود حل مى كردند، كس دیگرى براى حل دعاوى نبود و اگر ستمگر و زورمندى دسترنج روزانه فرد ناتوانى را مى گرفت ، هیچ مرجع صالحى نبود كه حق او را بازستاند.

امتیازات قوانین اسلام

براى آگاهى بیشتر از اهمیت قوانین اسلام ، لازم است از مشخصات و امتیازات آن بیش از پیش آگاه گـردیم . در اینجا به منظور رعایت اختصار فقط به پنج امتیاز اشاره مى كنیم و در مورد بقیه امتیازات قوانین اسلام شما را به كتب مفصل ارجاع مى دهیم .

هانیه بازدید : 23 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

شهر اساطیری ارم، اعجاز قرآن

شهر ارم

مقدمه:

یکی از ابعاد اعجاز قرآن، غیبگویی قرآن است که از آن با عنوان "اعجاز غیبی" یاد می شود.

اعجاز غیبی قرآن ‏هم مربوط به اخباری است که پرده از زندگى و سرنوشت اقوام و پیامبران پیشین برداشته و هم مربوط به  وقایعی است که در آینده جهان رخ داده و خواهد داد.

قرآن به جنبه خارق العادگی این اخبار غیبی نیز تحدی نموده است:

تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیبِ نُوحِیهَا إِلَیكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ(هود/49)

اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی می‌کنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‌دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!

 

با تقدیم این مقدمه کوتاه، اینک به سراغ نمونه ای از اعجاز غیبی قرآن درباره قوم عاد و شهر افسانه ای "ارم" می رویم:

 در آیاتی از سوره مبارکه فجر می خوانیم:

«الم تر كیف فعل ربّك بعاد * ارم ذات العماد * التى لم یخلق مثلها فى البلاد» (فجر/8- 6) «آیا ندیدی که پروردگارت با قوم عاد چه کرد (در) ارم شهری با ستونهای بر افراشته که مانند آن در شهرها آفریده نشده است».

کاوشگران در کتابخانه ی شهر « البا» لیستی از تمام شهرهایی را که این شهر با آنها داد و ستد ورابطه ی تجاری داشت، پیدا نمودند. شگفت اینکه در این لیست نام شهر « ارم» به چشم می خورد. مردم «البا» با مردم «ارم» روابط تجاری داشته اند

عادیان کیستند؟

قوم عاد بنا بر روایات اهل بیت علیهم السلام، نخستین امتی بودند که پس از حضرت نوح(ع) در منطقه ی « هلال بارور » مستقر شدند و آنان ساکنان سرزمین احقاف: « دهناء، ییبرین، یمامه، و حضرموت » بودند. آنان چون به حضرت هود (ع) ایمان نیاوردند ، خداوند هفت سال باران را از ایشان بگرفت و به قحط و خشکسالی شدید دچار شدند.( ده سال کاوش باستان شناسانه در عربستان، گزاره از مجله ی L"OEIL  [چشم] ، چاپ سویس، شماره ی380 ،مارس 1987 [فروردین 1367 ، خ. ه . نوشته ی ژرار دوژرژ    Gerard Degeorge)

قوم عاد بر دو قبیله اطلاق می شود:

1.عاد پیش از تاریخ(عاد اول):

قرآن از ایشان به عاد "نخستین" تعبیر کرده است: وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى(النجم/50)(و آیا به انسان نرسیده است که در کتب انبیای پیشین آمده) که خداوند قوم «عاد نخستین» را هلاک کرد؟!

این قوم که تمدنی با شکوه، فاخر و پیشرفته داشتند، "مردمی بوده اند که در احقاف زندگی می کردند و احقاف که جمع حقف (شن زار و ناهموار) است و در کتاب عزیز خدا نامش آمده، بیابانی بوده بین عمان و سرزمین مهره (واقع در یمن) و بعضی گفته اند: بیابان شنزار ساحلی بوده بین عمان و حضر موت و مجاور سرزمین ساحلی شجر."( ترجمه تفسیر المیزان جلد 10 ، علامه طباطبایی)

2.عاد پس از تاریخ(عاد ثانی):

«عاد دوم» یا « ثمودیان» به پیامبری حضرت صالح (ع) بودند که در کلان شهری در حدود سیصد فرسنگی مدینه ی منوره می زیستند.( کتاب « حج البیت » نوشته ی مرحوم آیت الله  حاج شیخ محمد جواد آیـت اللهی)

 

"ارم" چیست؟

در لغتنامه دهخدا آمده: "زمخشری گوید ارم بلادی است که اسکندریه در آن واقع است و دیگران گفته اند "ارم ذات المعاد التی لم یخلق مثلها فی البلاد" (قرآن 7/89) در یمن است بین حضرموت و صنعاء و آن بنای شدادبن عاد است."

برخى از گزارش‌ها، ارم را همان شهر افسانه‌اى مى‌دانند كه شداد‌ بن عاد با جمع‌آورى جواهرات، سنگ‌هاى قیمتى و‌... در طول سیصد‌سال و با مشكلات فراوان بنا كرد; ولى هرگز نتوانست از آن بهره‌اى ببرد.( معجم‌البلدان، ج1، ص155)

بعضى ارم را نام شخص یا قبیله منسوب به او دانسته‏اند: «ارم بن سام یا ارم بن معد بن سام» كه جد اعلاى عاد بوده است. بیشتر مفسرین و مورخین، ارم را نام مكان گرفته‏اند. تأنیث كلمه ارم و توصیف و اضافه آن به ذات العماد، اسم مكان بودن آن را تأیید مى‏كند .( پرتوی از قرآن، جلد 4، سید محمود طالقانی)‏

 

کشف شهر ارم، نشان دهنده اعجاز قرآن

پروفسور گری میل، نویسنده غربی تازه مسلمان در کتاب" قرآن؛ کتابی شگفت انگیز" درباره شهر با شکوه" ارم" چنین می‌نویسد: این شهر در تاریخ باستان شناخته شده نبود و به نظر تاریخ نگاران چنین شهری وجود نداشت.اما در دسامبر 1978، نشریه ی «جغرافیای ملی» اطلاعات جالبی را ارائه داد که در آن به حفاری شهر «البا» در سوریه در سال 1973 اشاره شده بود. قدمت این شهر آنگونه که کشف گردید به چهل و سه قرن پیش باز می گشت اما این شگفت انگیزترین بخش این واقعه نیست. کاوشگران در کتابخانه ی شهر «البا» لیستی از تمام شهرهایی را که این شهر با آنها داد و ستد و رابطه ی تجاری داشت، پیدا نمودند. شگفت اینکه در این لیست نام شهر «ارم» به چشم می خورد. مردم «البا» با مردم «ارم» روابط تجاری داشته اند."

برخى از گزارش‌ها، ارم را همان شهر افسانه‌اى مى‌دانند كه شداد‌ بن عاد با جمع‌آورى جواهرات، سنگ‌هاى قیمتى و‌... در طول سیصد‌سال و با مشكلات فراوان بنا كرد; ولى هرگز نتوانست از آن بهره‌اى ببرد

چندی پیش نیز پایگاه خبری "الحوار" چنین نوشت: 

«محل دقیق شهر تاریخی «ارم» قرن‌ها نامعلوم بود. اما در سال 1998 میلادی این شهر در منطقه «شصرفی» در صحرای «ظفار» در کشور عمان کشف شد. این شهر تاریخی در 150 کیلومتری شمال شهر «صلاله» و 80 کیلومتری شهر «ثمریت» قرار دارد.»(به نقل از شیعه نیوز، کد خبر،: ۱۷۲۲۹، تاریخ انتشار: 1389.2.13)

افزون بر یافته های جدید در کتاب «آثار البلاد و اخبار العباد»، نوشته : زكریا بن محمد بن محمود قزوینی، که‏ یکی از متون مهم تاریخی و جغرافیایی قرن نخست هجری به شمار می رود شواهدی مبنی بر کشف این شهر کهن از زبان عبداللّه بن قلابه نقل شده که به اساطیری شبیه است که ریشه اى از واقعیت داشته اما پیرامون آن شاخ و برگهاى زیادى تنیده شده است.

هانیه بازدید : 21 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز سقوط ستاره در سیاه چال

اشاره:

پیرامون اعجاز علمی قرآن سخن می گفتیم، در این نوشتار با اشاره به یافته های اخیر علم نجوم، پرده ای دیگر از ابعاد اعجازگر این کتاب شریف آسمانی گشوده خواهد شد.

 

 

در قرآن کریم می خوانیم: و النجم اذا هوی(1)

« سوگند به ستاره وقتی که از بالا به گودال فرو می افتد (یا فرو می ریزد)».

 

«هَوی» فعل گذشته از مصدر هُوِیّ است. «هُویّ»: بمعنی: فرو افتادن یا فرو ریختن از بالای زمین یا از روی زمین به درون زمین است. یعنی افتادن به درون گودال و چاله و چاه و غیره. (2)

نکته آیه "فرو افتادن یا فرو ریختن ستاره در چاله" است:

star

وقـتی ستاره ای خیلی بزرگ باشد، (بیش از 100000 برابر زمین باشد) نیروی جاذبه و فـشار در ستاره نوترونی آنقـدر زیاد می شود که نـوترونها تحت فـشـار خرد می شوند و ماده در هم می شود و به چاله تبدیل می شوند. (نوترون ذره بدون بار الکتریکی است که جرم آن تقریباً مساوی پروتون است و در کلیه هـسته های اتمی بجز هسته هیدروژن وجود دارد).

 

چاله ها چنان نیروی جاذبه قـوی دارند که حتی نور نـیـز نمی تواند آنهـا را ترک کند. به این خاطر دیده نمی شوند و چاله

سـیاه (سیاه چاله) نامیده شده اند، (آدم می تواند آنها را هنگامی که گاز مارپیچ (به شکل تصویر) به درون آنها سقوط می کند آنها را ببیند. چون گاز هنگامی که داغ می شود تشعشعات پردرخشش زیادی از خود ایجاد می کند). این چاله ها ستارگان اطراف را به طرف خود می مکند یا می بلعند و در خود فـرو می برند. و به این شکل به تعبیر قـرآن ستاره در چاله سقوط می کند.

علت اینکه قرآن «مکیده شدن یا بلعیده شدن ستاره توسـط چاله سـیاه» را «فرو افتادن ستاره در گودال» تعبیر کرده این است که سمت فرو افتادن (یعنی سمت پائین) سمت کشش نیروی جاذبه است، و سمتی که ستاره توسط نیرویِ جاذبه چاله سیاه کشیده می شود نیز همان سمت پائین می شود. به این دلیل «مکیده شدن ستاره» توسط چاله سیاه را «فرو افتادن یا فرو ریختن ستاره  در چاله» نامیده است(3)

__________________

1. نجم/1

2. («خُرُور» بمعنی: فرو افتادن با سر یا پیشانی است ـ «حَطّ» بمعنی: فرود آمدن یا فرود آوردن یا فرو نهادن است (مانند فرود آمدن هواپیما و پرنده) ـ «هُبُوط» بمعنی: دچار اشکال و ایراد شدن و از بالا به زمین فرو افتادن یا سرنگون شدن است. برخی اشتباهاً از این واژه برای فرود آمدن هواپیما استفاده می کنند. برای بیان فرود آمدن هواپیما میبایست از جمله از واژه حَطّ استفاده شود) ـ « سقوط» بمعنی: فرو افتادن چیز بدرد نخور یا چیزِ بحال خود رها و ول  می شود است. مانند: سرنگون شدن یک رژیم بدرد نخور یا میوه خراب شده ـ نزول بمعنی: پائین آمدن است ـ و اِنهیار بمعنی: فرو ریختن ناشی از پوکی است).

هانیه بازدید : 11 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

 وسعت معارف قرآن:

قرآن و کرامت

قرآن از نظر تنوّع و وسعت معارف، دشتى پهن و گسترده دارد كه موضوعات فراوان را در خود جاى داده، و گر چه، كتاب هدایت است چنان كه در آغاز قرآن آمده: «ذلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»؛ این است كتابى كه در حقّانیت آن هیچ تردیدى نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است (بقره (2): 2)، در قلمرو تربیت به موضوعات فراوانى پرداخته و معارف بى‏مثالى را در خداشناسى، پیامبرشناسى، عدل، امامت، انسان‏شناسى، روح، جن، ملك و ابلیس، فلكیات و زمین و مباحث علمى آن‏ها، تاریخ گذشتگان و سرنوشت آن‏ها، مباحث حكومت و سیاست، قضا و قدر، عبادات، معاملات، حدود و قضا، برزخ و قیامت، معاد و ... بیان كرده است. (راوندى، 1409: 1006) نظام ارزشى قرآن كه صدها اصل اخلاقى و نظام حقوقى مربوط به حیات فردى، اجتماعى، و اقتصادى را فرا مى‏گیرد كه هر یك نیز شامل ده‏ها باب از ابواب فقهى است، در قرآن، هر یك از آن‏ها با توجّه به تدریجى بودن نزول آن در بیست‏و سه سال، چشمگیر و بى‏مانند است.

هانیه بازدید : 25 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

خردمندانه بودن مطالب قرآن:

 

از دیگر ویژگى‏هاى قرآن كه آن را بى‏همتا و معجزه همه عصرها كرده، آن است كه اگر در همه حوزه‏ها و موضوعات مذكور، با آن تنوّع و گستره وارد شده، در هر یك خردمندانه، مطالبى را در خور مخاطب خود بیان داشته كه هیچ یك از آن‏ها مورد خرده‏گیرى اهل نظر و تحقیق واقع نشده و هر صاحب علم و تخصّصى، وقتى از منظر علم و آگاهى خود بر قرآن مى‏نگرد، آن را كامل و جدید مى‏یابد و به ستایش آن مبادرت مى‏كند؛ زیرا آن را براى خود، معلّم و هدایت‏بخش مى‏داند.

مطالب قرآن، نه تنها در چرخه زمان، كهنه نمى‏شود (مجلسى، 1403: 89/182)، بلكه هر روز نكاتى جدیدتر و ارزشمندتر از آن كشف شده است؛ زیرا قرآن مطالب، خود را بر اساس فطرت سلیم و منطبق بر اندیشه‏هاى عقلى و خردورزى بیان كرده؛ آن جا كه مى‏گوید:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفا فِطْرَتَ اللّه‏ِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه‏ِ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ، روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار كن. این فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش خدا نیست. (روم (30): 30)

این كه قـرآن شریف، به فـصـاحت معروف، و این اعجاز بین دیگر معجزه‏ها مشهور آفاق شد، براى این بود كه در صدر اوّل، اعراب را این تخصّص بود و فقط این جهت از اعجاز را ادراك كردند

به نمونه‏هایى كوتاه از مطالب قرآن اشاره مى‏شود:

 

در منطق قرآن، خدا ذاتى واحد و بى‏نیاز: «قُلْ هُوَ اللّه‏ُ أَحَدٌ * اللّه‏ُ الصَّمَدُ» (توحید (112): 1 و 2)، داراى همه كمالات و پیراسته از همه نقایص: «لِلّهِ الاْءَسْماءُ الْحُسْنَى» (اعراف (7): 180) خالق هستى: «أَفِی اللّه‏ِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّماوَاتِ وَالاْءَرْضِ» (ابراهیم (14): 10)، آرام‏بخش دل‏ها: «أَلاَ بِذِكْرِ اللّه‏ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد (13): 28)، مورد ستایش همه موجودات: «وَ إِن مِن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»(اسراء (17): 44) و ... انسان از منظر قرآن، از خدا نشأت گرفته، به سوى او بازمى‏گردد: «إِنَّا لِلّهِ و إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»(بقره (2): 156)، خدا نزدیك و همه‏جا محضر او است: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق (50): 16)، گرامى‏ترین انسان، با تقواترین است: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللّه‏ِ أَتْقَاكُمْ.»(حجرات (49): 13) خلقت انسان و كرانه‏هاى وجود، ساحت‏هاى جهنّم و روح او، اختیار و سرنوشت او، زندگى هدفمند، شرافت و توانمندى خلافت الاهى او، از دیگر موضوعاتى است كه در قرآن بدان پرداخته شده و تفصیل هر یك را مى‏باید از تفاسیر، به ویژه تفاسیر موضوعى قرآن دریافت. (مكارم، 1375: 1)

در كنار معارف بى‏مانند و بلند قرآن، متن آن چنان ساختارى دارد كه وجوه و معانى چندگانه را مطابق پیشرفت زمانه بر مى‏تابد كه در هر روزگارى هر مفسّرى بتواند با تأمّلى جدید، نكاتى نو از آن را دریابد؛ زیرا پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده است:

القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه على احسن الوجوه، قرآن رام و داراى وجوه است؛ آن را بر بهترین وجه حمل كنید (طبرسى، 1365: 1/40)؛

قرآن

یعنى قرآن در برابر حاملش مطیع است؛ حاملى كه از نگاه خود، قرآن را تفسیر مى‏كند. در این خصوص، امام خمینى مى‏فرماید: این كه قرآن شریف، به فصاحت معروف، و این اعجاز بین دیگر معجزه‏ها مشهور آفاق شد، براى این بود كه در صدر اوّل، اعراب را این تخصّص بود و فقط این جهت از اعجاز را ادراك كردند (خمینى، 1372: 263) ... ، و قرآن شریف، به‏ قدرى جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است كه عقول اهل معرفت در آن حیران مى‏ماند و این اعجاز بزرگ این صحیفه نورانى آسمانى است. (همان)

روشن است كه اعجاز در محتواى قرآن، براى اهل خرد و انصاف، با تدبّر در آن روشن مى‏شود؛ امّا آنان كه در عناد كفر و لجاجت به ‏سر برده‏اند و مى‏برند، همچنان در برابر عظمت قرآن، به انكار آن پرداخته و به فكر مبارزه با آن بوده‏اند و هستند. قرآن از این برخورد نادرست آن‏ها یاد مى‏كند و مى‏فرماید: وَ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هذَاإِنْ هذَا إِلاَّ أَسَاطِیرُ الاْءَوَّلِینَ، و هنگامى كه آیات ما بر آن‏ها خوانده مى‏شود، مى‏گویند: شنیدیم [چیز مهمى نیست]. ما هم اگر بخواهیم، مثل آن را مى‏گوییم و این‏ها افسانه‏هاى پیشینیان است. (انفال (8): 31)

آیه پیش‏گفته، عملكرد مشركان را باز مى‏گوید كه نه داراى سلامت فكر بودند و نه سلامت عمل؛ بلكه به دنبال بهانه‏جویى بودند و این سخن را درباره قرآن كه افسانه است، در حالى مى‏گفتند كه بارها به فكر مبارزه با آن افتادند؛ ولى در عمل ناتوان شدند. آن‏ها به خوبى دریافته بودند كه بر معارضه توانایى ندارند؛ ولى از روى تعصّب مى‏گفتند: «این آیات از نظر محتوا، مهم نیستند. ما هم مى‏توانیم به مانند آن را بیاوریم؛ ولى هیچ گاه نیاوردند

هانیه بازدید : 30 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز بیانى قرآن

 

اعجاز بیانی قرآن

اعجاز بیانى بیشتر‏ به جنبه‏هاى لفظى و عبارات به كار رفته و ظرافت‏ها ونكته‏هاى بلاغى نظر دارد، گر چه در این نكته‏ها و ظرافت‏ها در معنا و محتوا نقش‏اصلى را ایفا مى‏كند.

اعجاز بیانى قرآن را مى‏توان در پنج ‏بخش خلاصه نمود:

 

الف- گزینش كلمات

 

انتخاب كلمات و واژه‏هاى به كار رفته در جملات و عبارت‏هاى قرآنى كاملا حساب شده است.به گونه‏اى كه اگر كلمه‏اى را از جاى خود برداشته، خواسته باشیم‏كلمه دیگرى را جاى گزین آن كنیم كه تمامى ویژگى‏هاى موضع كلمه اصل را ایفا كند، یافت نخواهد شد، زیرا گزینش واژه‏هاى قرآنى به گونه‏اى انجام شده كه اولا، تناسب آواى حروف كلمات هم ردیف آن رعایت گردیده، آخرین حرف از هر كلمه ‏پیشین با اولین حرف از كلمه پسین هم آوا و هم آهنگ شده است، تا بدین سبب ‏تلاوت قرآن روان و آسان صورت گیرد. ثانیا، تناسب معنوى كلمات با یك دیگررعایت ‏شده تا از لحاظ مفهومى نیز بافت منسجمى به وجود آید.به علاوه، مساله ‏فصاحت كلمات طبق شرایطى كه در علم‏ «معانى بیان‏» قید كرده‏اند كاملا لحاظ شده است.كه این رعایت‏هاى سه گانه با ملاحظه و دقت در ویژگى‏هاى هر كلمه ‏انجام گرفته است.در مجموع هر یك از واژه‏ها در جاى گاه مخصوص خود به گونه‏اى ‏قرار گرفته است كه قابل تغییر و تبدیل نخواهد بود.

ابن عطیه در این باره گوید:«و كتاب الله سبحانه لو نزعت منه لفظة ثم ادیر بهالسان العرب على لفظة فى ان یوجد احسن منها لم توجد 1، هر گاه واژه‏اى از قرآن رااز جاى خود برداشته و تمامى زبان عرب را گردیده تا واژه‏اى مناسب‏تر پیدا شود، یافت نمى‏شود».

ابو سلیمان بستى گوید: «اعلم ان عمود هذه البلاغة التى تجمع له‏هذه الصفات، هو وضع كل نوع من الالفاظ التى تشتمل علیها فصول الكلام، موضعه‏ الاخص الاشكل به، الذى اذا ابدل مكانه غیره جاء منه اما تبدل المعنى الذى یكون‏ منه فساد الكلام، و اما ذهاب الرونق الذى یكون معه سقوط البلاغة...2 ، بدان كه پایه‏ اصلى بلاغت قرآن كه صفات یاد شده را در خود گرد آورده، بر این اساس است كه‏هر نوع لفظى را-كه ویژگى‏هاى یاد شده در آن فراهم است-درست ‏به جاى خود به كار برده كه مخصوص به آن و متناسب با آن بوده است ‏به گونه‏اى كه اگر به جاى آن، كلمه دیگرى را به كار برند، یا معنا به كلى تغییر مى‏كند و موجب تباهى مقصود مى‏گردد، یا آن كه رونق و جلوه خود را از دست مى‏دهد و از درجه بلاغت مطلوب ‏ساقط مى‏گردد».

انتخاب كلمات و واژه‏هاى به كار رفته در جملات و عبارت‏هاى قرآنى كاملا حساب شده است.به گونه‏اى كه اگر كلـمه‏اى را از جـاى خـود برداشته، خواسته باشیم ‏كلمه دیگرى را جاى گزین آن كنیم كه تمامى ویژگى‏هاى موضع كلمه اصل را ایفا كند، یافت نخواهد شد

شیخ عبد القاهر جرجانى گوید: «فلم یجدوا فى الجمیع كلمة ینبوبها مكانها، و لفظة ینكر شانها او یرى ان غیرها اصلح هناك او اشبه او احرى او اخلق، بل وجدوا اتساقا بهر العقول و اعجز الجمهور3 ، ادباء و بلغاء از دقت در چینش و گزینش كلمات قرآنى، كاملا فریفته و مجذوب گردیدند، زیرا هرگز كلمه‏اى ‏را نیافتند كه متناسب جاى خود نباشد، یا واژه‏اى را كه در جایى بى‏گانه قرارگرفته باشد، یا كلمه دیگرى شایسته‏تر یا مناسب‏تر یا سزاوارتر باشد.بلكه آن را باچنان انسجام و دقت نظمى یافتند كه مایه حیرت صاحب خردان و عجز همگان ‏گردیده است‏».

این گونه تصریحات از بزرگان ادب و بلاغت، كه گزینش و چینش كلمات قرآن رادر حد اعجاز ستوده‏اند، فراوان است.البته این دقت در انتخاب و گزینش كلمات، به دو شرط اصلى بستگى دارد كه وجود آن‏ها در افراد عادى-عادتا-غیر ممكن‏است:اول، احاطه كامل بر ویژگى‏هاى لغت ‏به طور گسترده و فراگیر، كه ویژگى هركلمه بخصوصى را در سر تا سر لغت ‏بداند و بتواند به درستى در جاى مناسب خودبه كار برد.شرط دوم، حضور ذهنى بالفعل، تا در موقع كار برد واژه‏ها، آن كلمات مدنظر او باشند و در گزینش الفاظ دچار حیرت و سردرگمى نگردد، حصول این دوشرط در افراد معمولى غیر ممكن به نظر مى‏رسد.

ابو سلیمان بستى در این زمینه به خوبى سخن گفته و مساله گزینش الفاظ را دررساله خود به طور گسترده مطرح ساخته است. گوید:«دانش بشر، امكان احاطه به ‏تمامى ویژگى‏هاى لغت را ندارد، علاوه كه حضور ذهنى چیزى نیست كه همیشه ‏رفیق با وفاى انسان باشد».

در این باره مثال‏هاى چندى مى‏آورد از جمله از«نضر بن‏شمیل‏»-یكى از ادباى بزرگ عرب-نقل مى‏كند كه در مجلس‏«مامون-خلیفه‏عباسى‏»حضور یافت، مامون به او گفت:«اجلس، بنشین‏»نضر گفت:اى‏امیر مؤمنان!من نلمیده‏ام تا جلوس نمایم‏«ما انا بمضطجع فاجلس‏».مامون پرسید چگونه است؟ گفت:به كسى كه ایستاده است مى‏گویند«اقعد»و به كسى كه لمیده ‏است مى‏گویند«اجلس‏».زیرا«قعود»در مقابل‏«قیام‏»است و«جلوس‏»در مقابل‏«اضطجاع‏». مامون از این اشتباه و نا آگاهى خود خجل شد و دستور جایزه داد.4

اعجاز بیانی قرآن

معروف‏ترین شاهد مثال در این زمینه آیه قصاص است: وَلَكُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ،5 در اجراى قانون قصاص، تضمین حیات شده است، اى‏صاحب خردان، باشد كه[در رفتار خود]پروا را پیشه خود كنید».

عرب را عادت بر این بود كه براى سهولت در حفظ قوانین مدنى و اجتماعى وكیفرى خود، آن‏ها را در قالب جمله‏هاى كوتاه و ظریف و ادبى در مى‏آوردند، زیرادر آن زمان كتابت و تدوین در میان آنان رایج نبود، آن چه داشتند در سینه‏ها نگاه‏ مى‏داشتند.از این ‏رو براى تدوین قوانین و بهتر محفوظ ماندن، از شیوه‏هاى ادبى ‏كمك مى‏گرفتند و ادبا و فصحاى عرب در كنار قانون دانان و حكمایشان گرد مى‏آمدند.

براى تنظیم قانون قصاص از فصحاى برجسته خود كمك گرفته تا كوتاه‏ترین وشیواترین جمله را بسازند و پس از كنكاش و نشست و برخواست‏ها بر تنظیم ‏عبارت‏«القتل انفى للقتل‏»اتفاق نظر دادند.یعنى كشتن قاتل بهترین باز دارنده است ‏از ارتكاب جنایت قتل. ولى در این انتخاب از چند نكته غفلت ورزیدند.اول، آن كه‏هیچ چیزى خود را نفى نمى‏كند و از لحاظ ادبى اشتباه بزرگى مرتكب شدند كه قتل‏را نافى قتل شمردند، زیرا قتل نافى را در عبارت یاد شده مطلق آورده‏اند، درصورتى كه قتل اگر به عنوان قصاص انجام شود نافى قتل خواهد بود.عرب از این ‏نكته غفلت ورزید با آن كه خود واضع واژه‏«قصاص‏»كه به همین معنا است‏ بود.

ولى قرآن از این نكته دقیق غفلت نورزید و درست واژه مناسب را در جاى خود به كار برد.

جلال الدین سیوطى تا بیست وجه در تـرجیـح آیه بر عبارت یاد شده بر شمرده، و زمخشرى عبارت یاد شده را به شدت نكوهش كرده و از غفلت عرب در ساختن‏ یك چنین جمله پراشكال تعجب كرده است، همان گونه كه خود عرب در موقع نزول ‏آیه قصاص و پى بردن به اشتباهات خود در ساخـتـن جـمـلـه‏اى در همـیـن معنا و این كه ‏قـرآن هرگـز غفلت نـورزیده، در شگفت‏شدند و خاضعانه اعتراف نمودند كه ‏«ما هذاكلام البشر و انمـا هـو كلام الله عز و جل، هرگز به سخن بشر نمى‏ماند و جز سخن خدانخواهد بود

دوم، آن كه در مقابله قصاص با حیات در آیه، فن‏«طباق‏»به كار رفته، كه جمع بین‏ ضدین و ائتلاف میان متنافرین است، زیرا قصاص-كه نوعى قتل به شمار مى‏رود ضد حیات است، كه در آیه موجب و خواهان حیات به شمار آمده است!

سوم، در عبارت یاد شده، «افعل التفضیل‏»به كار رفته، كه از نظر ادبى دچارمشكل حذف‏«مفضل علیه‏»گردیده و موجب ابهام شده است، زیرا معلوم نیست كه ‏قتل از چه چیزى باز دارنده‏تر مى‏باشد.6 در صورتى كه در آیه این مشكل وجود ندارد، صرفا مانت‏ حیات را در قصاص به عهده گرفته است.

چهارم، از نظر ادبى، آیه قرآن جنبه ایجابى دارد و عبارت یاد شده جنبه نفى، حال آن كه در سخن سنجى عبارت اثباتى برتر از عبارت سلبى است، به ویژه درتدوین مواد قانونى و احكام.

پنجم، آن كه در به كار بردن لفظ‏ «قصاص‏»جنبه عدالت قانونى تداعى مى‏شود كه‏ این قانون از منشا عدالت ‏برخاسته است، در صورتى كه به كار بردن لفظ قتل درعبارت یاد شده آن هم ابتدا و بى‏سابقه، فاقد این خاصیت است.علاوه كه لفظ قتل ‏ابتدا حالت تنفر و انزجار دارد، بر خلاف به كار بردن لفظ قصاص كه حالت عدالت‏خواهى و انبساط خاطر و تشفى را ایجاب مى‏كند.

جلال الدین سیوطى تا بیست وجه در ترجیح آیه بر عبارت یاد شده بر شمرده، و زمخشرى عبارت یاد شده را به شدت نكوهش كرده و از غفلت عرب در ساختن‏ یك چنین جمله پراشكال تعجب كرده است، همان گونه كه خود عرب در موقع نزول ‏آیه قصاص و پى بردن به اشتباهات خود در ساختن جمله‏اى در همین معنا و این كه‏قرآن هرگز غفلت نورزیده، در شگفت‏شدند و خاضعانه اعتراف نمودند كه‏«ما هذاكلام البشر و انما هو كلام الله عز و جل، هرگز به سخن بشر نمى‏ماند و جز سخن خدانخواهد بود» چنان كه پیش از این گذشت. نمونه‏هایى از این قبیل بسیارند كه به‏ برخى از آن‏ها در«التمهید»اشاره شده است.7

ادامه دارد..

هانیه بازدید : 36 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز در صوت و آهنگ قرآن

دومین وجه از وجوه مربوط به متن قرآن، آهنگ و صوت دلرباى آن است. قرآن مجید با وجود گستردگى مطالب و تنوّع آن، چنان آواى دلنشینى دارد كه شنیدن آن، هر چند مكرّر، غوغایى در جان و روح آدمى ایجاد مى‏كند كه بى همتا است. از منظر زبان‏شناسان، آوا و طنین واژه‏هاى قرآنى، چنان از تركیب حروف و هجاها و گزینش آن‏ها، فراهم شده كه در شنونده جاذبه بى‏مانند و تأثیر شگفت‏آور دارد. این آهنگ در هیچ نثرى دیده نشده و تاكنون هیچ لحن روحانى و معنوى نتوانسته با قرآن از نظر زیبایى و جاذبه و تحمّل آهنگ‏ها برابرى كند. رافعى در این خصوص مى‏گوید:

گوش دادن به قرائت قرآن، در دل انسان، نشاط و معنویت خاصّى را ایجاد مى‏كند و هنگامى كه بر معانى آن نیز آگاهى حاصل شود، تأثیرى فوق‏العاده در درون انسان مى‏آفرید (رافعى، 1393: 188).

سكّاكى، اعجاز صوتى و جاذبه آهنگ آن را از مهم‏ترین شگفتى‏هاى قرآن مى‏داند و آن را نه قابل وصف، بلكه فقط قابل درك مى‏شمرد. (سكاكى، بى‏تا: 221) از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله هم روایت شده كه قرآن را با صوت بخوانید؛ زیرا صوت، زینت قرآن است. (كلینى، 1388: 2/614)

عبداللّه‏ دراز نیز از عالمان معاصر در كتاب النباءالعظیم، نظرات جدیده فى‏القرآن، در این وجه، دقّت بیشترى كرده و معتقد است: وقتى به قرائت قرآن كه با ترتیب و تجوید خوانده مى‏شود، گوش جان مى‏دهى، در خود لذّتى عجیب را مى‏یابى كه از هیچ كلام دیگرى، چنین حالتى براى تو ایجاد نمى‏شود؛ زیبایى و موسیقى كه در شعر و نثر نیست و در آن ملالتى یافت نمى‏شود و این همان زیبایى نهاده شده در كلمات قرآن است كه حتّى براى غیر اعراب نیز محسوس است. (عبداللّه‏ دراز، 1390: 102)

سیّد قطب نیز در كتاب التصویر الفنى فى‏القرآن، به زوایاى اعجاز صوتى پرداخته و آن را بى‏مانند و از ویژگى‏هاى نظم و اسلوب آن دانسته و معتقد است: موسیقى داخلى قرآن كه قابل درك است، نه قابل شرح، از بافت الفاظ و تركیب جمله‏هاى قرآن به دست آمده و قرآن گرچه شعر نیست، وزنى دارد كه داراى جاذبه است، و گرچه اسلوب موسیقى قرآن در سوره‏ها تفاوت دارد مطمئنیم كه از نظامى خاصّ بهره‏مند است.

مهم‏ترین وجه اعجاز قرآن كه سبب رمز جاودانگى آن شده، محتوا و معارف متعالى آن است
هانیه بازدید : 27 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز در معارف بلند قرآن

سومین وجه از وجوه اعجاز قرآن، معارف بلند و بى‏بدیل آن است كه از پیامبر امّى رسید. شاید بتوان گفت: مهم‏ترین وجه اعجاز قرآن كه سبب رمز جاودانگى آن شده، محتوا و معارف متعالى آن است؛ معارفى كه در هیچ كتابى، حتى كتاب مقدّس(خویى، 1401: 50 ـ 55) به این وسعت و این‏چنین متقن دیده نشده است؛ معارفى كه ویژگى اتقان و خردپذیرى دارد و مطابق با سرشت و فطرت انسانى و در گستره وسیع، نظامند و منطقى و نه مكانمند و زمانمند، بلكه بر مدار هدایت انسان و جهل‏ستیزى شكل گرفته است و هر كس در آن مى‏نگرد، بى‏تردید بر آسمانى بودن آن مُهر تأیید مى‏گذارد؛ زیرا هر بشرى گر چه تیزهوش و نابغه باشد، در صورتى كه اثرى مكتوب از خود بر جاى گذارد، عمر اثر به درازاى عمر خودش نخواهد بود و پس از حداكثر، یك قرن، مورد خرده‏گیرى و نقد واقع مى‏شود و این فقط قرآن است كه پس از حدود پانزده قرن، همچنان با صلابت و استوارى مى‏درخشد و بین همه كتاب‏هاى تدوین شده، درخشان و منوّر، استوار و ماندگار، براى رشد و تعالى بشر معجزه بى‏همتا شده است.

هانیه بازدید : 70 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

تغییر خطاب در قرآن:

از جمله ویژگى‏هاى بلاغى قرآن، تغییر خطاب یا التفات در آیات است كه كلام از حالتى به حالت دیگر، و از جهتى به جهت دیگر، تغییر مى‏یابد و جولان در سخن به‏شمار مى‏رود.

سكاكى بر آن است كه التفات در زبان عربى، فراوان و سبب نشاط سامع مى‏شود (سكاكى، بى‏تا: 95). ابن ابى الاصبع، التفات را از ویژگى‏هاى بلاغى قرآن برشمرده و به نقل از ابن‏المعتز آورده كه التفات، عبارت از انصراف متكلّم از سخن درباره غایب، به سخن درباره مخاطب یا انصراف از متكلّم به خطاب یا انصراف از خطاب به غیبت است (ابن ابى الاصبع، 1368: 144)؛ مانند التفات از خطاب به غیبت در آیه شریفه:

هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُكُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِی الْفُلْكِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا. او كسى است كه شما را در خشكى و دریا سیر مى‏دهد تا این كه در كشتى قرار مى‏گیرید و بادهاى موافق، آن‏ها را حركت مى‏دهند و خوشحال مى‏شوند. (یونس (10): 22)

در این آیه، از مخاطب «یسیركم» به غایب «كنتم»، التفات شده؛ زیرا خداوند، حال مشركان را هنگامى كه دچار طوفان مى‏شوند، به صورت عبرت براى دیگران بیان مى‏كند؛ بدین سبب آنها را غایب فرض كرده و بسا فرض غایب بودن آن‏ها به‏جهت تحقیر آن‏ها است. گویى خدا نخست آن‏ها را به‏حضور مى‏پذیرد؛ ولى سپس آن‏ها را از خود دور مى‏كند. (طبرسى، 1365: 5/174)

وجوه بیانى كه به اختصار به جلوه‏هاى آن اشاره، و پرده كوتاهى از رخ آن‏ها بركشیده شد، قرآن را معجزه كرده؛ به ویژه براى بلیغان و سخنوران و هنرمندان علم بیان، و مناسب است كه در دیگر وجوه بیانى قرآن، مانند تشبیهات، استعارات، كنایات، تجنیس، طباق، استطراد، حسن تضمین، مساوات، اشاره، ارداف، تمثیل، توشیح، احتراس، مواریه، تسهیم، استخدام، مماثله، تسجیع، تهذیب، تذییل، حقیقت و مجاز، ادماج، اتّساع و ... به كتاب بدیع القرآن از ابن ابى‏الاصبع و ثلاث رسائل فى اعجاز القرآن، الرسالة الثانیة فى اعجاز القرآن از رمانى و سرالفصاحه از خفاجى و معترك الاقران از سیوطى و البرهان فى علوم القرآن از زركشى و الاعجاز البیانى از بنت شاطى، مراجعه شود.

لازم است این نكته را نیز یادآورى كنیم كه اعجاز بیانى، یكى از وجوه اعجاز قرآن است كه البتّه دریافت مستقیم آن براى هنرمندان وجوه ادبى و بیانى، ملموس‏تر است. آیت‏اللّه‏ خویى در این خصوص مى‏گوید:

حال آن كه روشن شد قرآن، معجزه الاهى در بلاغت و اسلوب آن است، بدان كه اعجاز آن منحصر به آن نیست؛ بلكه قرآن، معجزه ربانى و برهان صدق بر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از جهات گوناگون است. (خویى، 1401: 45)

علاّمه طباطبایى نیز مى‏گوید: اگر اعجاز قرآن، فقط بلاغت آن باشد، با توجّه به این كه غیر عرب از آن آشنایى ندارد، تحدّى غیرعرب، بى معنا خواهد بود؛ در حالى كه دعوت به تحدّى، عام است (طباطبایى، 1393: ذیل آیه 13 هود).

به دلیل آیه «لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الاْءِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ» (اسراء (17): 88).

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    قرآن در زندگی چقدر تاثیر میتواند داشته باشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 152
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 73
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 90
  • بازدید ماه : 79
  • بازدید سال : 583
  • بازدید کلی : 18,077