بررسی آیات به ظاهر غیرمتناسب در سورهی بقره4
این آیات بر دو گونهاند:
1. آیاتی كه ارتباط آنها با آیات پیش از خود پس از كمی دقّت و بررسی مشخص میشود.
2. آیاتی كه تشخیص ارتباط آنها به آسانی ممكن نیست و نمیتوان گفت قطعاً مقصود خداوند از اینگونه ترتیب چنین و چنان است.
ـ 1. بقره، آیهی 30
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون»
وجوه ارتباط
در آیات 28 و 29، نخستین نعمت خداوند (آفرینش) بر ما و سپس عطای نعمتهای دیگر، با ذكر داستان آدم ـ علیه السلام ـ ، بیان میشود و نیز با سخن از زندگانی و مرگ و آفرینش این جهان، ما را به قدرت خداوند بر بعث رهنمون میسازد. سوره با سخن از پرهیزكاران و كافران آغاز شده، گویی كه خدا میفرماید: پیمان پیروی از هدایت من از آغاز وجود داشته است (آیهی 2 و 6). بنابراین امر (اُعبدوا) و نهی (فلاتجعلوا) در آیات 21 و 22 و نیز (اسجدوا) در آیهی 34 و (لاتقربا) در آیهی 35 را كنار هم مییابیم، پس داستان آدم ـ علیه السلام ـ بدین منظور آمده است تا ضرورت التزام به اطاعت از فرمان خدا و دوری جستن از آنچه نهی فرموده را مسجّل گرداند.
ـ 2. بقره، آیهی 40
«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِی»
وجوه ارتباط
1. پس از داستان آدم ـ علیه السلام ـ و ذكر جانشینی او، سرگذشت بنیاسرائیل به عنوان یك نمونهی تاریخی بیان میشود.
2. در آیات 21 تا 24: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی» به موعظهی كافران اهل كتاب، تحت عنوان عموم مردم میپردازد.
3. بنابراین آیهی 40 دعوت خاص پس از دعوت عام میباشد و انتخاب گروه یهود بدین سبب است كه آنها از كهنترین امتها و حامل كتب آسمانی هستند و نیز كینهتوزترین مردم نسبت به مسلمانان بودهاند. اسلام آوردن آنها حجتی قوی بر نصارا و پیروان دیگر مذاهب است.
تذكر: شایسته است دربارهی شباهت میان داستان آدم و بنیاسرائیل نكاتی خاطرنشان شود.
الف: نسیان عهد آدم (20 / 115) و نقض میثاق بنیاسرائیل (2 / 84 و 85).
ب: تكریم آدم در برابر ملائكه (2 / 34) و تفضیل بنیاسرائیل (2 / 47).
ج: محرومیت آدم از بهشت (2 / 36) و محرومیت بنیاسرائیل از سرزمین مقدّس موعود (5 / 26).
ـ 3. بقره، آیهی 124
«وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»
در ادامهی احتجاج با اهل كتاب (از آیهی 40 تا 123)، ادّعای آنان كه از تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ و جانشین او هستند و بنیان دین اسلام (یعنی دین حنیف) ذكر میگردد. پس از خردهگیری از گمراهان كه عمدهی آنان از نسل ابراهیم ـ علیه السلام ـ بودند به اثبات اسلام پرداخته است.
داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ كه عطف بر سرگذشت امت بنیاسرائیل شده، نیز دعوت به آیین اسلام و ترك تعصّب در دین میكند و اینكه سزاوار است مدعیان تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیش از همهی مردم از شریعت وی پیروی نمایند، لذا ارج نهادن به كعبه بر آنان لازم است.
پس از ذكر داستان آدم ـ علیه السلام ـ و بنیاسرائیل ـ كه راه راست به آنها ارائه شد ولی منحرف شدند ـ داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ به عنوان نمونهای كامل از هدایتشدگان و جانشینان خدا در زمین عرضه میشود.
با دقّت در آیهی 30 و 124 در داستان آدم و ابراهیم ـ علیهما السلام ـ مشاهده میشود كه تعبیر به «قرار داده شدن از طرف خدا» شده است و نیز پیش از سخن از آدم ـ علیه السلام ـ ، به توحید دعوت شده (آیهی 20 و 21). در این داستان نمونهی والای توحید كه در ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب ـ علیهم السلام ـ تجلّی یافته است، ارائه میشود.
ـ 4. بقره، آیهی 158
«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِیم»
وجوه ارتباط
1. از آیات 154 تا 157 نكاتی در خصوص امتحان از بندگان، شكیبایان و جهاد یاد شده است. در اینجا نیز مطرح میشود كه از جملهی این امتحانها حج (به خصوص سعی میان صفا و مروه) و بعضی از اعمال دشوار حج نیازمند شكیبایی میباشد، ضمن اینكه حج و جهاد با هم سازگارند و هر دو فریضه نیاز به تنفرسایی و هزینهی مال دارند.
2. سعی میان صفا و مروه نیز یكی از مصادیق شكر خداست كه در آیهی 152 فرمود: «فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِی وَ لا تَكْفُرُونِ» در آخر همین آیه نیز بار دیگر مسألهی شكر مطرح میشود.
3. در داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ سخن از خانهی خدا (آیهی 127) و دعای «اَرِنَا مَنَاسِكَنَا» (آیهی 128) و سپس قبله و تغییر آن ـ كه اتمام نعمت بر مسلمانان است ـ طی آیات 142 تا 150 میباشد و بار دیگر خانهی خدا و مراسم سعی یادآوری میشود تا گمان نشود فقط بزرگداشت خانهی خدا از شعایر است، بلكه در منطقهی حرم موارد دیگری از شعایر نیز وجود دارد.
داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ كه عطف بر سرگذشت امت بنیاسرائیل شده، نیز دعوت به آیین اسلام و ترك تعصّب در دین میكند و اینكه سزاوار است مدعیان تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیش از همهی مردم از شریعت وی پیروی نمایند، لـذا ارج نهادن به كعبه بر آنان لازم است
6 ـ 5. بقره، آیهی 168
«یا أَیُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
وجوه ارتباط
1. پس از تبیین توحید و دلایل آن (آیات 163 و 164) سخن از مؤمنان و مشركان و راه و رسم شرك و نتایج آلودهی آن (آیات 165 تا 168)، در این آیه خاطرنشان میشود كه معصیت گنهكار و كفر كافر در قطع احسان الاهی نقش همیشگی ندارد. خداوند خالق و رزاق در این آیه به امور پاكیزه و سودمند و حلال فرمان میدهد ـ كه طاعت انسان متوقف بر آن است ـ و یادآور میشود تنها هموست كه تشریع نموده و حلال و حرام را مشخص میكند. بدینسان تشریع و مسألهی عقیده پیوندی ناگسستنی مییابد.
2. در آیات 168 تا 174 گوشزد میشود كه حلال شمردن خوردنیهای حرام، همگام با شیطان و تقلید از راه و رسم نادرست پدران، همگی از مظاهر شرك است.
تذكر: با توجه به آیات بعد (به خصوص آیهی 174) نزول آیه دربارهی عبدالله بن سلام و اشخاصی همانند وی تقویت میشود.
ـ 6. بقره، آیهی 238
«حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ»
این آیه از جمله آیاتی است كه با ماقبل خود كاملاً غیرمرتبط مینماید، بدین لحاظ برخی مفسّران وجوه ضعیفی برای ارتباط آن ذكر كردهاند.
حال به طرح احتمالات قابل قبول میپردازیم:
1. خداوند حكیم پس از بیان بسیاری از احكام زناشویی مانند «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ» (آیات 221 تا 227) با ذكر این آیه، به نماز كه حلقهی اتصال او با بندهاش است، فرمان میدهد. وقتی كه در حال خوف به مداومت بر نماز امر میشود مسلماً به طریق اولی در حالت اشتغال به روابط و مسایل زناشویی نیز چنین است.
2. در آیات قبل به اطاعت از دستورات الاهی تشویق شده و در این آیه به مداومت بزرگترین طاعات فرمان داده میشود.
3. فرمان به مداومت بر نماز پس از تشویق به گذشت و نهی از فراموشی نیكی بدین جهت است:
الف: برقراری پیوند میان بزرگ داشتن فرمان خدا و مهربانی با بندگانش؛
ب: آماده ساختن جان انسان برای رسیدن به مكارم اخلاق.
4. بیان آیات مداومت بر نماز در میان احكام خانواده بدین جهت است:
الف: انسان نیاز به محرّكی دارد كه او را به یاد خدا انداخته تا از ستم و تجاوز در مسایل خانوادگی به خصوص طلاق ـ كه معمولاً كینهانگیز ـ دور بماند و به عدل و نیكی بپردازد.
ب: طاعت خداوند در احكام زناشویی نیز از جنس طاعت او در اقامهی نماز (یعنی احكام عبادت) است.
ج: پس از طلاق ممكن است كسی به روابط نامشروع روی آورد، لازم است عاملی بازدارنده در مقابل او نهاده شود و این عامل نماز است.
ـ 7. بقره، آیهی 243
«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَشْكُرُون»
وجوه ارتباط
1. با توجه به اینكه آیهی قبل سخن از ظهور نشانههای خداوند قادر است، در این آیه قدرت خدا ذكر میشود.
2. طبق عادت قرآن پس از ذكر بخشی از احكام، داستانی برای پند، فرمانبرداری و ترك عناد شنونده بیان میشود./
3. پس از طرح احكام خانواده (طی آیات 220 تا 224)، احكام جهاد و دفاع از امّت و مقدسات ذكر میشود زیرا استحكام خانواده منوط به صیانت جامعه است.
تذكر: با توجه به مجموع روایات، برخی گفتهاند: این آیه زمینهساز آیهی 244 (وقاتلوا فی سبیل الله...) است تا بدینوسیله مسلمانان به جهاد تشویق شده و برای شهادت آمادگی داشته باشند.
ـ 8. بقره، آیهی 254
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
وجوه ارتباط
1. طی آیات گذشته به جهاد با جان تشویق شده است: «أَلَمْ تَرَ اِلَی الْمَلَاِ...» (آیات 246 تا 253) و این آیه به جهاد با مال و انفاق آن فرا میخواند.
2. پس از بیان داستان امتهای پیشین (آیات 243 تا 253) كه حقانیت رسالت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ ثابت میشود، در این آیه به فرمانبرداری از دستورات الاهی (كه یكی از آنها انفاق است) تشویق میشود.
تذكر: در آیات 244 و 245 نیز جهاد و انفاق بلافاصله پس از یكدیگر مطرح شدهاند.
ـ 9. بقره، آیهی 261
«مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»
وجوه ارتباط
1. در آیات گذشته شواهدی بر بعثت بیان گردیده است (آیات 259 و 260). در این آیه یكی از كارهایی كه انجام آن برای روز قیامت سودمند است، ذكر میشود.
2. این آیه از «اضعافاً كثیرة» (در آیهی 254) رفع اجمال میكند و بین این دو آیه شواهدی برای اثبات قدرت خداوند بر بعث ذكر میگردد تا تكلیف به انفاق پسندیده باشد.
3. این تمثیل اشاره به قدرت عظیم خداوند است كه میتواند مردگان را زنده كند و نیز مؤكّد مفهوم آیات 259 و 260 میباشد.
4. در آیهی 257 خداوند بیان فرمود كه ولیّ مؤمنان است و در مقابل آن، «طاغوت» ولیّ كافران میباشد در این آیه دربارهی انفاق مؤمن تمثیلی بیان شده كه در آیهی 264 ـ در مقابل آن ـ دربارهی انفاق كافر نیز تمثیلی به كار میگیرد.
7. نتیجه
از آنچه گفتیم نكات زیر به دست میآید:
1. تناسب بین آیات و سورههای قرآن از شاخههای علوم قرآنی است كه قرآنپژوهان در آن اختلاف نظر دارند.
2. توقیفی بودن جمع و ترتیب آیات و سورههای قرآن، از مبانی تناسب بین اجزای قرآن است.
3. باید بین عدم وجود تناسب و عدم فهم آن، تفكیك قایل شد. چه بسا مواردی كه بین اجزای قرآن تناسب وجود دارد، امّا هنوز كسی به كشف آن نایل نشده است.