loading...
قرآن
هانیه بازدید : 19 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز معنوی قرآن و پیشگویی از آینده :

ذات انسان به گونه‌ای است كه همیشه می‌خواسته مطلع از حوادث آینده باشد اما هیچ یك از مدعیان پیش گویی نتوانسته‌اند به این نیاز انسان پاسخگو باشند. اكنون نمونه‌هایی از اخبار غیبی قرآن و پیشگویی‌های آن را بیان می‌داریم: شكست رومیان و پیروزی مجدد آنها.

«الم  غُلِبَتِ الرُّومُ  فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ  فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ  بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاء وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ . وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ »؛12 شكست خورد روم در نزدیكترین سرزمین و ایشان پس از شكستشان به زودی پیروز شوند، در چند سال برای خداست كار از پیش و از پس و در آن روز خرسند شوند مؤمنان. به یاری خداوند هر كه را خواهد یاری كند و او عزتمند مهربان است. وعده خداست و نشكند خدا وعده خویش را و لیكن بیشتر مردم نمی‌دانند.

هنگامی كه مسلمانان در مكه بودند و در ظاهر ناتوان جنگی میان ایرانیان و رومیان صورت گرفت و منجر به شكست رومیان شد. دشمنان اسلام‌این حادثه را به فال نیك گرفتند. و هنوز 9 سال نگذشته بود كه مطابق این آیات رومیان در نبرد دیگری بر مسلمانان پیروز شدند و مقارن آن جنگ،در جنگ‌بدر مسلمانان بردشمنان‌غالب‌گشتند.

قرآن یك شاهكــار ادبــــی است و تحدی خداوند نیز به این مسئله برمی‌گردد كه اگر تمامی افراد روی زمین جمع گردند نمی‌توانند كلمه‌ای مثل قـــــرآن آورند ‌و در این زمینـــه تلاش دروغ پرداز‌هایی چون مسیلمه كذاب بی‌ثمر مانده است

پیش بینی فتح مكه:

«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِیبًا » ؛ همانا راست آورد خدا بر پیامبر خویش خواب را به درست كه درآیید در مسجد الحرام اگر خدا خواهد آسودگان تراشندگان سرهای خویش و كوتاه كننده ناخن‌های خویش بی‌آنكه بیمی داشته باشید. پس آنچه را ندانستید خدا دانست و آن پیروزی نزدیك را قرار می‌دهد.13

این آیه می‌فرماید: مراسم عمره در مكه با كمال آرامش انجام خواهد شد و بعد نیز جریان فتح مكه و مسائل آن كه همگی بیان می‌شود.

پیش بینی قرآن فقط محدود به این نخواهد بود و ما در قرآن موارد بسیاری را از این قبیل داریم. مثلاً آیات سوره كوثر كه خبر از كثرت دودمان پیامبر(ص) می‌دهد.

هانیه بازدید : 28 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز قرآن بر چند دسته هستند؟4

1ـ از نظر رسا بودن تعبیرات، موزون بودن كلمات و جمله بندیها و به طور كلی فصاحت و بلاغت

2ـ از نظر معارف دینی و معرفی مبدأ و معاد.

3ـ از نظر علوم ‌دانشهایی كه در آن وجود دارد.

4ـ از نظر طرح قوانین اجتماعی.

5ـ از نظر اخبار از حوادث آینده.

 

اعجاز محتوای قرآن:

انسان در روند تكامل زندگی و حیات خود نیازمند تغییر و دگرگونی در زندگی است و اینگونه است كه شعرا و هنرمندان پیوسته آثار خود را مورد تصحیح و نقد قرار می‌دهند.

اما قرآن اینگونه نیست. هیچ تضاد و اختلافی در معنای آن وجود ندارد.

«أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا كَثِیرًا .»5 ؛ آیا پس تأمل نمی‌كنند در قرآن و اگر از نزد خدا نبود هر آینه در آن اختلافی زیاد یافته بودند.

قرآن معجزه‌ای است كه با عقلها و اندیشه‌ها و ارواح انسانها سرو كار دارد. بنا براین این معجزه روحانی از معجزات دیگر كه اغلب جسمی هستند برتر خواهد بود
هانیه بازدید : 90 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

دلایل اعجاز قرآن چیست؟

 

1ـ قرآن زمان و مكان را در هم شكسته است. این معجزه جاویدان امروزه همان است كه 1400 سال پیش توسط رسول اسلام (ص) آورده شد. مسائل و حوادث قرآن با این كه مربوط به هزاران سال پیش است در اصلشان هیچگونه تردیدی ایجاد شده است این معجزه قرآن است كه در محدوده زمان و مكان قرار نگرفته و از 1400 سال پیش بدون هیچ گونه تخریبی باقی مانده است.2

2ـ قرآن یك معجزه روحانی :

قرآن معجزه‌ای است كه با عقلها و اندیشه‌ها و ارواح انسانها سرو كار دارد.3  بنا براین این معجزه روحانی از معجزات دیگر كه اغلب جسمی هستند برتر خواهد بود.

اینجاست كه گفته می‌شود قرآن معجزه‌ایست كه بشر در برابر آن زانوی ناتوانی بر زمین زده است و بنابراین آنجا كه خداوند تحدی می‌كند هیچكس نتوانسته پاسخ‌گوی او باشد. خداوند در میان اعراب كه زبان آنها از گسترده‌ترین زبانهای دنیا بوده و در فصاحت و بلاغت كسی به پای آنها نمی‌رسیده تحدی می‌كند و اینست اعجاز لفظی قرآن كه با اعجاز معنوی آن همراه است.

هانیه بازدید : 17 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

 

اعجاز معنوی قرآن

قرآن کریم

مقدمه :

خداوند تبارك و تعالی هنگامی كه حكمت خود را بر زمین گسترانید سعادت دنیوی و اخروی انسان را در قالب كتابی نازل ساخت كه آن را قرآن نامید و در هر عصر و زمان مطابق استعداد مردم آیاتی را نازل می‌ساخت و برای بیان خردمندانه این احكام راهنمایانی برای مردم می‌فرستاد.

پس این هدایتنامه بزرگ الهی جامع تمام نیازهای بشری بوده و مربوط به همه ادوار و عصرهاست و تمامی انسانها را شامل خواهد شد. احكام و عبادات ، قوانین ، فضایل و آداب و قوانین سیاسی، مدنی، اجتماعی و اقتصادی همگی در قرآن جمع شده‌اند.

خداوند با نزول قرآن حجتش را بر افراد تمام كرده و هیچ كتابی مانند قرآن جوابگوی تمامی نیازهای انسان نخواهد بود. احكام و عبادات، فضایل، آداب و قوانین سیاسی در آن بیان شده و همین موارد است كه نشان می‌دهد این یك ساخته انسانی نبوده بلكه خرق عادت و معجزه‌ای است الهی پس حتماً منشأیی غیر انسانی دارد.1

 

 

هانیه بازدید : 20 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

آسمان هر روز قد مي کشد

در آسمان سرچ کنيد

 

در قرآن مي خوانيم:

وَالسَّمَاءَ بَنَينَاهَا بِأَيدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ(ذاريات/47)

 و ما آسمان را با قدرت بنا کرديم، و همواره آن را وسعت مي‌بخشيم!

 

آيه ياد شده يکي از نمونه هاي اعجاز علمي قرآن به شمار مي رود که با پيشرفت هاي علم نجوم، تا حدودي از ابعاد اعجازگر آن پرده برداشته شده است.

در اينکه منظور از (انا لموسعون ) (ما پيوسته وسعت مى بخشيم ) در اينجا چيست ؟ در ميان مفسران گفتگو است : بعضى آن را به معنى توسعه رزق از سوى خدا بر بندگان از طريق نزول باران دانسته اند، و بعضى آنرا به معنى گسترش رزق از هر نظر مى دانند، و بعضى نيز آن را به معنى غنى و بى نيازى خداوند تفسير کرده اند، چرا که خزائن او آنقدر گسترده است که با اعطاء رزق به خلايق هرگز پايان نمى پذيرد و کم نمى شود.

ولى با توجه به مساله آفرينش آسمانها در جمله قبل و با توجه به کشفيات اخير دانشمندان در مساله (گسترش جهان ) که از طريق مشاهدات حسى نيز تاييد شده است معنى لطيفترى براى آيه مى توان يافت و آن اينکه خداوند آسمانها را آفريده و دائما گسترش مى دهد.

ژرژگاموف در کتاب"آفرينش جهان" در اين زمينه چنين مى گويد: فضاى جهان که از ميلياردها کهکشان تشکيل يافته در يک حالت انبساط سريع است ، حقيقت اين است که جهان ما در حال سکون نيست ، بلکه انبساط آن مسلم است .

 

 

علم امروز مى گويد: نه تنها کره زمين ، بر اثر جذب مواد آسمانى تدريجا فربه و سنگينتر مى شود، بلکه آسمانها نيز در گسترشند، يعنى ستارگانى که در يک کهکشان قرار دارند به سرعت از مرکز کهکشان دور مى شوند، حتى سرعت اين گسترش را در بسيارى از مواقع اندازه گيرى کرده اند.

 

در کتاب (مرزهاى نجوم ) نوشته (فردهويل ) مى خوانيم :

"تندترين سرعت عقب نشينى کرات که تاکنون اندازه گيرى شده نزديک به 66 هزار کيلومتر در ثانيه است !، کهکشانهاى دورتر در نظر ما به اندازه اى کم نورند که اندازه گيرى سرعت آنها به سبب عدم نور کافى دشوار است ، تصويرهائى که از آسمان برداشته شده آشکارا اين کشف مهم را نشان مى دهد که فاصله اين کهکشانها بسيار سريعتر از کهکشانهاى نزديک افزايش مى يابد".

نامبرده سپس به بررسى اين سرعت در کهکشانهاى (ابر سنبله ) و (اکليل ) و (شجاع ) و غير آن پرداخته و بعد از محاسبه ، سرعتهاى عجيب و سرسام آورى را در اين ارائه مى دهد.

چند جمله هم در اين زمينه از آقاى (جان الدر) بشنويد او مى گويد:

"جديدترين و دقيقترين اندازه گيريها در طول امواجى که از ستارگان پخش مى شود پرده از روى يک حقيقت عجيب و حيرت آور برداشته ، يعنى نشان داده است مجموعه ستارگانى که جهان از آنها تشکيل مى يابد پيوسته با سرعتى زياد از يک مرکز دور مى شوند، و هر قدر فاصله آنها از اين مرکز بيشتر باشد بر سرعت سير آنها افزوده مى گردد، مثل اين است که زمانى کليه ستارگان در اين مرکز مجتمع بوده اند، و بعد از آن از هم پاشيده ، و مجموعه ستارگان بزرگى از آنها جدا و به سرعت به هر طرف روانه مى شوند"!

دانشمندان از اين موضوع چنين استفاده کرده اند که جهان داراى نقطه شروعى بوده است .

(ژرژگاموف ) در کتاب (آفرينش جهان ) در اين زمينه چنين مى گويد:

"فضاى جهان که از ميلياردها کهکشان تشکيل يافته در يک حالت انبساط سريع است ، حقيقت اين است که جهان ما در حال سکون نيست ، بلکه انبساط آن مسلم است .

پى بردن به اينکه جهان ما در حال انبساط است کليد اصلى را براى گنجينه معماى جهانشناسى مهيا مى کند، زيرا اگر اکنون جهان در حال انبساط باشد لازم مى آيد که زمانى در حال انقباض بسيار شديدى بوده است !.

تنها دانشمندان فوق نيستند که به اين حقيقت اعتراف کرده اند، افراد ديگرى نيز اين معنى را در نوشته هاى خود آورده اند که نقل کلمات آنها به درازا مى کشد.

جالب توجه اينکه تعبير به (انا لموسعون ) (ما گسترش دهندگانيم ) با استفاده از جمله اسميه و اسم فاعل دليل بر تداوم اين موضوع است و نشان مى دهد که اين گسترش همواره وجود داشته ، و همچنان ادامه دارد، و اين درست همان چيزى است که امروز به آن رسيده اند که تمام کرات آسمانى و کهکشانها در آغاز در مرکز واحدى جمع بوده (با وزن مخصوص فوق العاده سنگين ) سپس انفجار عظيم و بى نهايت وحشتناکى در آن رخ داده ، و به دنبال آن اجزاى جهان متلاشى شده ، و به صورت کرات درآمده ، و به سرعت در حالت عقب نشينى و توسعه است .

اما در مورد خلقت زمين و تعبير به (ماهدون ) تعبير لطيفى است که نشان مى دهد خداوند زمين را با تمام وسائل استراحت براى زندگى انسانها (ممهد) و آماده ساخته است ، زيرا (ماهد) از ماده (مهد) به معنى گاهواره و يا هر محلى است که براى استراحت آماده مى کنند، چنين محلى بايد آرام ، مطمئن ، محفوظ و گرم و نرم باشد و تمام اين شرائط در کره زمين حاصل است .

علم امروز مى گويد: نه تنها کره زمين ، بر اثر جذب مواد آسمانى تدريجا فربه و سنگينتر مى شود، بلکه آسمانها نيز در گسترشند، يعنى ستارگانى که در يک کهکشان قرار دارند به سرعت از مرکز کهکشان دور مى شوند، حتى سرعت اين گسترش را در بسيارى از مواقع اندازه گيرى کرده اند.

به فرمان الهى از يکسو سنگها نرم و تبديل به خاک شده ، و از سوى ديگر صلابت کوهها و پوسته سخت زمين آنرا در برابر فشار جزر و مد مقاوم ساخته ، از سوى سوم قشر هوائى که گرداگرد آنرا فرا گرفته ، هم حرارت خورشيد را در خود نگه مى دارد، و همچون لحاف بزرگى بر اين بستر گسترده افتاده ، و هم سپر نيرومندى است در برابر هجوم سنگهاى آسمانى که آنها را به محض ‍ ورود به قلمرو زمين آتش زده ، خاکستر مى کند.

و به اين ترتيب تمام شرائط آسايش از سوى خداوند براى پذيرائى از انسان که ميهمان خدا در اين کره خاکى است فراهم شده است .

هانیه بازدید : 27 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

کلروفیل ها و اعجاز قرآن

اعجاز در گیاهان

در قرآن می خوانیم:

وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات كل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلكم لایات لقوم یومنون." (انعام/99)

« و این اوست که از ابر باران میفرستد، با آن جوانه های انواع رستنیها را در میآوریم، و از جوانه ماده سبز را درمی آوریم، که با آن ماده سبز دانه های خوشه ای درست میکنیم، و از تاره های نـخل پَـنگهای خـوردنی درست می کنیم، و باغهای انگور و زیتون و انار که ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند را درست می کنیم».

 

وجه اعجاز:

یکی از جنبه های اعجازگر کتاب آسمانی قرآن، تبیین حقایقی است که در زمان نزول آن برای اهل علم مکشوف نبوده و  پیشرفت های علمی در قرون و اعصار سپس تر، بر درستی آن صحه گذارده است.

یکی از این نمونه های اعجاز علمی قرآن، وجود ماده سبز گیاهی است. توضیح اینکه در سلول گیاهی کیسه های غشائی هست که در آن موادی درست می شود که کلروفـیل نامـیـده می شود. کلروفـیل به معنی «ماده سبز گیاهی و سبزینه» است که معادل آن در عربی «خـَضِـر» است (یعنی همان چیزیکه در آیه مطرح شده است). این ماده سبز (خضر) انرژی نوری خورشید را جذب می کند  و به انرژی شیمائی تـبـدیـل می کند.

ریشه های گیاه آب و مواد معدنی را از خـاک می مکـنـد کـه بـطـرف بـرگـها رسـانـده می شـوند و بـرگـهـا نیز از هوا دی اکسید می گیرند، بعد خَـضِر (یعـنی کـلـروفـیلها)،  مواد غـذائی مورد نیاز درخت را تولید می کنند که به سراسر آن صادر می شـود و بدنه درخت و مــیــوه و ثــمــر آن را درست می کـند.

کیسه غشائی (کلروپلاست) که درسلول قرار دارد بطور متوسط یک پانصدم میلیمتر است. سلول برخی از گیاهان صدها عدد از آن دارند. درون آن انبوهی غـشـاء وجود دارد. که در آنها خَـضِـر (ماده سبز، کـلـروفـیـل) وجود دارد.

آیه یاد شده از جهت دیگری نیز نکته آموز است و آن اینکه نخل، انگور، زیتون و انار ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند به دیگر سخن ثمر نخل و انگور و انار و زیتون ضمن اینکه هـمانـنـد نـمـائی نمی کـنـنـد تـرکـیـبـات مـشـتـرک زیادی دارند. از جـمـلـه: هـمـه آنها روغن، آب، پروتئین، مـواد معدنی و مواد قـندی دارند.

هانیه بازدید : 22 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

توهم"صرفه" در اعجاز قرآن

قرآن حکیم

حروف، واژگان و جمله ها مواد تشكیل دهنده سخن مى باشند هر سخنى داراى دو بعد فیزیكى « صورى » و غیر فیزیكى « معنوى » است . رمـز اعـجـاز قرآن در این است كه با اینكه مواد سخن یكسان در اختیار همگان است، دیگران توان خـلـق سـخـن زیـبـایـى چـون قرآن را ندارند زیرا قرآن از منبع كمال و زیبایى محض سر چشمه مى گیرد، و چون صفت كمال دیگران محدود است، لذا قادر به این گونه سخن گفتن نیستند. حـروف كـه مـواد سـخن را تشكیل مى دهند در اختیار همگان است و همه در كیفیت كاربرد ابزار سـخـن و سـاخـتـن جمله آزادند، كه توان خود را به كار گرفته و به زیباترین شكل ممكن سخن بـگویند اما اینكه نمى توانند مثل قرآن سخن بگویند، براى این است كه ساختار جمله بندى قرآن از جاى دیگرى است كه در دسترس اندیشه بشر نیست و به همین خاطر بر همانند سازى سخن قرآن عاجز و ناتوان است .

بى پایگى صرفه

از ایـن بـیـان روشن شد كه «صرفه» در موضوع اعجاز، توهمى بیش نیست سخن گفتن مانند قرآن بـراى بـشـر محال است. ساختار جمله و نیز محتواى آن به گونه اى است كه در توان انسان نیست مـثـل آن زیـبا سخن بگوید، با اینكه انسان آزاد است كه توان خو را به كار گیرد لیكن محال است هـمـانـند قرآن بیاورد اما اگر كسى بگوید که قرآن معجزه نیست و مثل قرآن حرف زدن براى بشر ممكن است ولی اگر كسى نتوانسته و یا نـمى تواند همانند قرآن سخن بگوید براى این است كه به مجرد اینکه كسى بخواهد مثل قرآن سخن بگوید خـداى سبحان او را از این كار منصرف نموده به كار دیگرى مشغول مى كند و یا آنكه خدا قدرت او را سـلـب مـى كـنـد كه توان سخن گفتن مثل قرآن را نداشته باشد و از این نكته تعبیر به «صرفه» مـى‌كـنند این سخن كاملا در مورد اعجاز بى پایه است زیرا در این صورت اعجاز قرآن و هماوردى طـلـبـى آن كـه دیـگـران را فـرا مـیـخـواند كه مثل آن را بیاورند امرى نا معقول خواهد بود این بـدان مـى ماند كه ده نفر در مسابقه دو میدانى شركت كنند یكى از آنها ادعای برترى نماید كه هیچ كس همانند من توان دویدن ندارد، آنگاه هنگامى كه خواستند بدوند پاهاى نه نفر دیگر را ببندد و خـود بـه تـنهایى بدود و در آخر هم ادعا كند هیچ كس مثل من نمى تواند بدود، من برنده مسابقه هـسـتـم! صـرفه در اعجاز همین است و چون بى پایگى آن آشكار است نیازى به بسط سخن و نقل اقـوال دیـگران و نقد و بررسى نمى باشد، زیرا صرف وقت در این گونه موضوعات جز تضییع عمر ثمرى ندارد.

اعجاز مثل این مى ماند كه مصالح ساختمانى در اختیار چند نفر باشد یكى از آن مواد، اسطبل زشت بـراى چـار پـایان بسازد و دیگرى آلونكى تنفر آمیز بنا كند و سومى ساختمان نسبتا زیبایى بسازد و معمارى با تهیه نقشه بناى محكم و زیبایى بنا كند ، آنگاه یك معمار آگاه و مهندس دقیق بیاید با تهیه نقشه صحیح و زیبا، شكیل ترین و مستحكم ترین مجتمع مسكونى را با استفاده از بهترین مواد ساختمانى بنا كند كه مجهز به تمام تجهیزات و تاسیسات رفاهى مدرن ، و نور مناسب و تهویه كافى و هـواى لـطـیف و فضاى سبز مكفى، در آن پیش بینى شده و به بهترین شكل آن را تزیین و آرایه نموده باشد به طورى كه مزیت ها و محسنات آن مشمول مرور زمان نشود و مغلوب هیچ زیبایى كه درپـیـش خـواهد بود نگردد زیرا او با آگاهى از زیباییهاى آینده و موجود برترین مجتمع مسكونى زیـبا را آفریده است و در ساخت آن جمیع آن امتیازات را در نظر گرفته است در این صورت است كـه فـراخـوانـى دیـگـران(تحدی قرآن) و هـماورد طلبى فرض صحیح خواهد داشت.

هانیه بازدید : 103 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز جامعیت قرآن 

جامعیت قرآن

اشاره:

 

در نوشتار پیشین گفته شد که در باب جامعیت قرآن در پاسخ‌‌گویی به نیازهای اخروی و دنیوی انسان است، سه دیدگاه عمده قابل طرح است:

دیدگاه اول: قرآن جامع همة علوم و فنون است.

دیدگاه دوم: قرآن فقط كتاب آخرت است.

 

دیدگاه سوم: قرآن كتاب هدایت‌گر انسان درامور مادی و معنوی است.

 

دو دیدگاه نخست در همان نوشتار نقد و بررسی شد، اینک به نقد و بررسی دیدگاه اخیر می پردازیم:

بسیاری از اندیشوران و دانشمندان بر این عقیده هستند كه قرآن كریم كتاب هدایت انسان به سوی خدا و برنامة كلی برای زندگی دنیوی انسان كه سازندة معنویتی پربار و آخرتی آباد است ـ می‌باشد. به عبارت دیگر قرآن جامع اموری است كه مربوط به هدایت انسان (اعم از امور مادی و معنوی) است.

در این دیدگاه چند نكته اساسی وجود دارد:

1 . قرآن كتاب «هدایت» انسان به سوی خدا است و این هدف اصلی قرآن است.

2 . انسان موجودی تك بُعدی نیست؛ بلكه دارای دو بُعد مادی و معنوی است.

3 . قرآن به این ابعاد انسان توجه كرده است و یك برنامه كلی، كه شامل سعادت دنیوی و اخروی انسان است، ارایه می‌كند.

4 . در قرآن همان‌گونه كه به مسایل معنوی و روحی انسان توجه شده است، به مسایل دیگری از قبیل مسایل حكومتی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، علمی و... نیز توجه شده است. در این راستا و در جهت هدایت انسان، حتیّ اشاره‌هایی علمی مطابقِ واقع، به صورت مثال‌هایی مانند حركت زمین، خورشید، زوجیت گیاهان و1...) آمده است، هم‌چنان كه داستان‌های واقعی و قصه‌هایی از امت‌های پیشین نیز بیان شده است.

5 . قرآن كتاب شیمی. فیزیك و علوم دیگر نیست واین اشاره‌های علمی، حقوقی و... هدف فرعی قرآن است، نه هدف اصلی آن. یعنی از آنجا كه در فرهنگ اسلامی، دنیا مقدمه و زمینه‌ساز آخرت است، مادیات و زندگی اجتماعی انسان پیوند ناگسستنی با معنویات و نیازهای روحی انسان دارد. بر این اساس توجه به امور دنیایی در راستای رشد علمی و ایجاد عدالت اجتماعی لازم است. به عبارت دیگر، وقتی انسان هدایت بیشتری می‌یابد وبه كمال خود می‌رسد، كه از شناخت و معرفت بیشتری برخوردار باشد. و در زندگی سالم، پاك و متعادلی داشته باشد.

بنابراین هر چه جامعه‌ عالِم‌تر و پاك‌تر گردد و با عدالت همراه شود، به اهداف اسلام نزدیك‌تر می‌شود. از این رو قرآن به تمام این ابعاد توجه می‌كند و انسان را دعوت به علم، قسط و عدل و دوری از فحشا و منكرات می‌كند و قوانینی را برای حصول این اهداف ترسیم می‌نماید.

6 . بیان مسایل اقتصادی، سیاسی، علمی، حقوقی و... در بسیاری از موارد به صورت قواعد كلی است كه انسان را به هدایت الهی نزدیك‌تر می‌كند و غالباً قرآن خود را درگیر بیان مسایل جزیی نكرده است، مگر در مواردی خاص، كه لازم بوده است. قرآن مواردی را كه علم وعقل بشر توانایی درك آن را دارد، به عهده او گذاشته است بنابر این نباید از قرآن انتظار داشته باشیم تا تمام جزئیات نظام‌های سیاسی و اقتصادی متناسب با هر زمان را ترسیم كند. چون هدف قرآن این نیست.

این وظیفه متخصصان دینی است كه در هر زمان، كلیات متناسب با زمان و مكان را از قرآن استخراج كنند؛ تا متخصصان علوم اقتصاد، حقوقی و... در چارچوب آن قواعد كلی، برنامه‌ریزی‌های مناسب را به عمل آورند.

در قرآن همان‌گونه كه به مسایل معنوی و روحی انسان توجه شده است، بـه مسایل دیگری از قبیل مسایل حكومتـی، اقتصادی، حقوقـی، تربیتـی، علمی و... نیـز توجه شده است. در این راستا و در جهت هدایت انسان، حتیّ اشـاره‌هایی علمـی مطابقِ واقع، به صورت مثال‌هایی مانند حركت زمین، خورشید، زوجیـت گیــاهـان و...) آمده است، هم‌چنان كه داستان‌های واقعی و قصه‌هایی از امت‌های پیشین نیز بیان شده است

دلایل دیدگاه سوم

 

نظریه و دیدگاه سوم از روح تعالیم اسلام و قرآن برداشت می‌شود و دقت در آیات قرآن آن را به اثبات می‌رساند، در این جا عقیده برخی از صاحب‌نظران را مطرح می‌كنیم.

علامه طباطبایی(ره) در مورد هدف اصلی قرآن در تفسیر آیه (و نزّلنا علیك الكتاب تبیاناً لكل شیء2) می‌فرماید:«ظاهراً مراد از «كل شیء» هر چیزی است كه به هدایت مربوط باشد، هر چه كه مردم در مورد مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهیه، قصص و موعظه‌ها احتیاج دارند.»3

روشن است كه منظور ایشان این است كه هدف اصلی قرآن، هدایت مردم به سوی خدا است و برخی از این امور مثل شرایع الهیه، اعم از امور دنیوی و اخروی است یعنی در شریعت بیان مطالب عبادی، معاملات، احكام جزایی و... می‌شود. هم‌چنین استاد مصباح یزدی می‌نویسد: «قرآن كتاب انسان‌سازی است و نازل شده است تا آنچه را كه بشر در راه تكامل حقیقی (تقرب به خدای متعال) نیاز دارد به او بیاموزد».4 ایشان با تذكر این نكته كه قرآن كتاب فیزیك، گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی و كیهان‌شناسی نیست می‌فرماید: «قرآن در صدد و جایگاه حل مسایل علمی نیست. البته آن چه فرموده باشد حق است و اگر اشاره‌ای به نكته‌ای علمی داشته باشد و به راستی لفظ قرآن بر آن دلالت كند حق است. و جای هیچ حرفی نیست.»5

هانیه بازدید : 22 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

قرآن و روابط انسان

انسان و قرآن

در یك تقسیم، انسان در چهار محور اساسی، رابطه دارد و قرآن به همه آن‌ها توجه كرده است.

 

الف) رابطه انسان با خدا

 

بسیاری از آیات قرآن كریم مربوط به تنظیم رابطه انسان با مبدأ هستی است و سعی شده تا راه‌ها و برنامه‌های عبودیت و نزدیكی به خدا را به او نشان دهد. بیان انواع عبادات مانند نماز، روزه، حج و گشایش باب دعا از این قبیل است. بر این اساس قرآن انسان مسلمان را هدف‌مند می‌كند و از پوچی‌ و سرگردانی نجات می‌دهد. زیرا توجه وی را به آغاز جهان و انتهای آن (معاد) معطوف می‌دارد.

 

ب)رابطه انسان با خود

 

برخی از آیات قرآن انسان را دعوت به خودشناسی و عدم فراموشی از خود می‌كند6 و انسان را از ظلم به خویش بر حذر می‌دارد. قرآن گناهانی مثل شرك را ظلم به خود می‌داند.7 این دعوت به شناخت و دوری از آلودگی، زمینه را برای رشد و تعالی انسان فراهم می‌كند.

علامه طباطبایی(ره) در مورد هدف اصلی قرآن در تفسیر آیه (و نزّلنا علیك الكتاب تبیاناً لكل شیء) می‌فرماید:«ظاهراً مراد از «كل شیء» هر چیزی است كه به هدایت مربوط باشد، هر چه كه مردم در مورد مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهیه، قصص و موعظه‌ها احتیاج دارند.»

ج) رابطه انسان با طبیعت

 

همان‌طور كه گذشت بیش از 750 آیه قرآن مربوط به توجه به طبیعت و خداشناسی از راه جهان است. قرآن كریم انسان را به اندیشه در آسمان، زمین، موجودات زنده و حتی غذای خویش دعوت می‌كند. قرآن اشاره‌ها و مثال‌هایی از مسایل علمی می‌زند كه قرن‌ها بعد حقیقت آن‌ها ثابت می‌شود (مثل زوجیت گیاهان). كتاب خدا انسان را به بهره‌برداری معقول از طبیعت فرا می‌خواند و از او می‌خواهد كه از چیزهای پاكیزة آن بخورد.8

قرآن جهان طبیعت را آیات الهی معرفی می‌كند و بدین ترتیب جهان را برای انسان معنادار می‌كند (ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم ـ از شما نامحرمان ما خامشیم).

 

ه) رابطه انسان با خلق

 

مهم‌ترین محوری كه انسان در زندگی روزمره با آن درگیر است، رابطه وی با خلق است. قرآن آیات زیادی در این مورد ارایه كرده است كه به پاره‌ای از آنها اشاره می‌كنیم:

حقوق زن و شوهر، حقوق فرزندان و والدین، حق مالكیت، حلال بودن معامله و حرام بودن ربا، ارث افراد از هم دیگر، حقوق كیفری و جزایی مانند قصاص و حدود، ولایت و اطاعت از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان به حق او در امور سیاسی و غیره، اخلاق فردی و اجتماعی، دعوت به قسط و عدل، دستور به جنگ و دفاع (جهاد)، امر به معروف و نهی از منكر.

 

هانیه بازدید : 27 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

بررسی آیات به ظاهر غیرمتناسب در سوره‌ی بقره4

 

این آیات بر دو گونه‌اند:

1. آیاتی كه ارتباط آنها با آیات پیش از خود پس از كمی دقّت و بررسی مشخص می‌شود.

2. آیاتی كه تشخیص ارتباط آنها به آسانی ممكن نیست و نمی‌توان گفت قطعاً مقصود خداوند از این‌گونه ترتیب چنین و چنان است.

قرآن

ـ 1. بقره، آیه‌ی 30

 

«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون»

 

 

وجوه ارتباط

 

در آیات 28 و 29، نخستین نعمت خداوند (آفرینش) بر ما و سپس عطای نعمت‌های دیگر، با ذكر داستان آدم ـ علیه السلام ـ ، بیان می‌شود و نیز با سخن از زندگانی و مرگ و آفرینش این جهان، ما را به قدرت خداوند بر بعث رهنمون می‌سازد. سوره با سخن از پرهیزكاران و كافران آغاز شده، گویی كه خدا می‌فرماید: پیمان پیروی از هدایت من از آغاز وجود داشته است (آیه‌ی 2 و 6). بنابراین امر (اُعبدوا) و نهی (فلاتجعلوا) در آیات 21 و 22 و نیز (اسجدوا) در آیه‌ی 34 و (لاتقربا) در آیه‌ی 35 را كنار هم می‌یابیم، پس داستان آدم ـ علیه السلام ـ بدین منظور آمده است تا ضرورت التزام به اطاعت از فرمان خدا و دوری جستن از آنچه نهی فرموده را مسجّل گرداند.

 

ـ 2. بقره، آیه‌ی 40

 

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِی»

 

وجوه ارتباط

1. پس از داستان آدم ـ علیه السلام ـ و ذكر جانشینی او، سرگذشت بنی‌اسرائیل به عنوان یك نمونه‌ی تاریخی بیان می‌شود.

2. در آیات 21 تا 24: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی» به موعظه‌ی كافران اهل كتاب، تحت عنوان عموم مردم می‌پردازد.

3. بنابراین آیه‌ی 40 دعوت خاص پس از دعوت عام می‌باشد و انتخاب گروه یهود بدین سبب است كه آنها از كهن‌ترین امت‌ها و حامل كتب آسمانی هستند و نیز كینه‌توزترین مردم نسبت به مسلمانان بوده‌اند. اسلام آوردن آنها حجتی قوی بر نصارا و پیروان دیگر مذاهب است.

تذكر: شایسته است درباره‌ی شباهت میان داستان آدم و بنی‌اسرائیل نكاتی خاطرنشان شود.

الف: نسیان عهد آدم (20 / 115) و نقض میثاق بنی‌اسرائیل (2 / 84 و 85).

ب: تكریم آدم در برابر ملائكه (2 / 34) و تفضیل بنی‌اسرائیل (2 / 47).

ج: محرومیت آدم از بهشت (2 / 36) و محرومیت بنی‌اسرائیل از سرزمین مقدّس موعود (5 / 26).

 

 ـ 3. بقره، آیه‌ی 124

 

«وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

 

در ادامه‌ی احتجاج با اهل كتاب (از آیه‌ی 40 تا 123)، ادّعای آنان كه از تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ و جانشین او هستند و بنیان دین اسلام (یعنی دین حنیف) ذكر می‌گردد. پس از خرده‌گیری از گمراهان كه عمده‌ی آنان از نسل ابراهیم ـ علیه السلام ـ بودند به اثبات اسلام پرداخته است.

داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ كه عطف بر سرگذشت امت بنی‌اسرائیل شده، نیز دعوت به آیین اسلام و ترك تعصّب در دین می‌كند و این‌كه سزاوار است مدعیان تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیش از همه‎ی‌ مردم از شریعت وی پیروی نمایند، لذا ارج نهادن به كعبه بر آنان لازم است.

پس از ذكر داستان آدم ـ علیه السلام ـ و بنی‌اسرائیل ـ كه راه راست به آنها ارائه شد ولی منحرف شدند ـ داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ به عنوان نمونه‌ای كامل از هدایت‌شدگان و جانشینان خدا در زمین عرضه می‌شود.

با دقّت در آیه‌ی 30 و 124 در داستان آدم و ابراهیم ـ علیهما السلام ـ مشاهده می‌شود كه تعبیر به «قرار داده شدن از طرف خدا» شده است و نیز پیش از سخن از آدم ـ علیه السلام ـ ، به توحید دعوت شده (آیه‌ی 20 و 21). در این داستان نمونه‌ی والای توحید كه در ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب ـ علیهم السلام ـ تجلّی یافته است، ارائه می‌شود.

 

 ـ 4. بقره، آیه‌ی 158

«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِیم»

 

 

وجوه ارتباط

1. از آیات 154 تا 157 نكاتی در خصوص امتحان از بندگان، شكیبایان و جهاد یاد شده است. در این‌جا نیز مطرح می‌شود كه از جمله‌ی این امتحان‌ها حج (به خصوص سعی میان صفا و مروه) و بعضی از اعمال دشوار حج نیازمند شكیبایی می‌باشد، ضمن این‌كه حج و جهاد با هم سازگارند و هر دو فریضه نیاز به تن‌فرسایی و هزینه‌ی مال دارند.

2. سعی میان صفا و مروه نیز یكی از مصادیق شكر خداست كه در آیه‌ی 152 فرمود: «فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِی وَ لا تَكْفُرُونِ» در آخر همین آیه نیز بار دیگر مسأله‌ی شكر مطرح می‌شود.

3. در داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ سخن از خانه‌ی خدا (آیه‌ی 127) و دعای «اَرِنَا مَنَاسِكَنَا» (آیه‌ی 128) و سپس قبله و تغییر آن ـ كه اتمام نعمت بر مسلمانان است ـ طی آیات 142 تا 150 می‌باشد و بار دیگر خانه‌ی خدا و مراسم سعی یادآوری می‌شود تا گمان نشود فقط بزرگداشت خانه‌ی خدا از شعایر است، بلكه در منطقه‌ی حرم موارد دیگری از شعایر نیز وجود دارد.

داستان ابراهیم ـ علیه السلام ـ كه عطف بر سرگذشت امت بنی‌اسرائیل شده، نیز دعوت به آیین اسلام و ترك تعصّب در دین می‌كند و این‌كه سزاوار است مدعیان تبار ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیش از همه‎ی‌ مردم از شریعت وی پیروی نمایند، لـذا ارج نهادن به كعبه بر آنان لازم است

6 ـ 5. بقره، آیه‌ی 168

 

«یا أَیُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»

 

 

وجوه ارتباط

 

1. پس از تبیین توحید و دلایل آن (آیات 163 و 164) سخن از مؤمنان و مشركان و راه و رسم شرك و نتایج آلوده‌ی آن (آیات 165 تا 168)، در این آیه خاطرنشان می‌شود كه معصیت گنه‌كار و كفر كافر در قطع احسان الاهی نقش همیشگی ندارد. خداوند خالق و رزاق در این آیه به امور پاكیزه و سودمند و حلال فرمان می‌دهد ـ كه طاعت انسان متوقف بر آن است ـ و یادآور می‌شود تنها هموست كه تشریع نموده و حلال و حرام را مشخص می‌كند. بدین‌سان تشریع و مسأله‌ی عقیده پیوندی ناگسستنی می‌یابد.

2. در آیات 168 تا 174 گوشزد می‌شود كه حلال شمردن خوردنی‌های حرام، همگام با شیطان و تقلید از راه و رسم نادرست پدران، همگی از مظاهر شرك است.

تذكر: با توجه به آیات بعد (به خصوص آیه‌ی 174) نزول آیه درباره‌ی عبدالله بن سلام و اشخاصی همانند وی تقویت می‌شود.

ـ 6. بقره، آیه‌ی 238

قرآن کریم

 

«حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ»

 

این آیه از جمله آیاتی است كه با ماقبل خود كاملاً غیرمرتبط می‌نماید، بدین لحاظ برخی مفسّران وجوه ضعیفی برای ارتباط آن ذكر كرده‌اند.

حال به طرح احتمالات قابل قبول می‌پردازیم:

1. خداوند حكیم پس از بیان بسیاری از احكام زناشویی مانند «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ» (آیات 221 تا 227) با ذكر این آیه، به نماز كه حلقه‌ی اتصال او با بنده‌اش است، فرمان می‌دهد. وقتی كه در حال خوف به مداومت بر نماز امر می‌شود مسلماً به طریق اولی در حالت اشتغال به روابط و مسایل زناشویی نیز چنین است.

2. در آیات قبل به اطاعت از دستورات الاهی تشویق شده و در این آیه به مداومت بزرگ‌ترین طاعات فرمان داده می‌شود.

3. فرمان به مداومت بر نماز پس از تشویق به گذشت و نهی از فراموشی نیكی بدین جهت است:

الف: برقراری پیوند میان بزرگ داشتن فرمان خدا و مهربانی با بندگانش؛

ب: آماده ساختن جان انسان برای رسیدن به مكارم اخلاق.

4. بیان آیات مداومت بر نماز در میان احكام خانواده بدین جهت است:

الف: انسان نیاز به محرّكی دارد كه او را به یاد خدا انداخته تا از ستم و تجاوز در مسایل خانوادگی به خصوص طلاق ـ كه معمولاً كینه‌انگیز ـ دور بماند و به عدل و نیكی بپردازد.

ب: طاعت خداوند در احكام زناشویی نیز از جنس طاعت او در اقامه‌ی نماز (یعنی احكام عبادت) است.

ج: پس از طلاق ممكن است كسی به روابط نامشروع روی آورد، لازم است عاملی بازدارنده در مقابل او نهاده شود و این عامل نماز است.

 

ـ 7. بقره، آیه‌ی 243

 

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَشْكُرُون»

 

وجوه ارتباط

 

1. با توجه به این‌كه آیه‌ی قبل سخن از ظهور نشانه‌های خداوند قادر است، در این آیه قدرت خدا ذكر می‌شود.

2. طبق عادت قرآن پس از ذكر بخشی از احكام، داستانی برای پند، فرمان‌برداری و ترك عناد شنونده بیان می‌شود./

3. پس از طرح احكام خانواده (طی آیات 220 تا 224)، احكام جهاد و دفاع از امّت و مقدسات ذكر می‌شود زیرا استحكام خانواده منوط به صیانت جامعه است.

تذكر: با توجه به مجموع روایات، برخی گفته‌اند: این آیه زمینه‌ساز ‌آیه‌ی 244 (وقاتلوا فی سبیل الله...) است تا بدین‌وسیله مسلمانان به جهاد تشویق شده و برای شهادت آمادگی داشته باشند.

 

 ـ 8. بقره، آیه‌ی 254

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

وجوه ارتباط

 

1. طی آیات گذشته به جهاد با جان تشویق شده است: «أَلَمْ تَرَ اِلَی الْمَلَاِ...» (آیات 246 تا 253) و این آیه به جهاد با مال و انفاق آن فرا می‌خواند.

2. پس از بیان داستان امت‌های پیشین (آیات 243 تا 253) كه حقانیت رسالت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ ثابت می‌شود، در این آیه به فرمان‌برداری از دستورات الاهی (كه یكی از آنها انفاق است) تشویق می‌شود.

تذكر: در آیات 244 و 245 نیز جهاد و انفاق بلافاصله پس از یكدیگر مطرح شده‌اند.

 ـ 9. بقره، آیه‌ی 261

«مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»

 

 

وجوه ارتباط

1. در آیات گذشته شواهدی بر بعثت بیان گردیده است (آیات 259 و 260). در این آیه یكی از كارهایی كه انجام آن برای روز قیامت سودمند است، ذكر می‌شود.

2. این آیه از «اضعافاً كثیرة» (در آیه‌ی 254) رفع اجمال می‌كند و بین این دو آیه شواهدی برای اثبات قدرت خداوند بر بعث ذكر می‌گردد تا تكلیف به انفاق پسندیده باشد.

3. این تمثیل اشاره به قدرت عظیم خداوند است كه می‌تواند مردگان را زنده كند و نیز مؤكّد مفهوم آیات 259 و 260 می‌باشد.

4. در آیه‌ی 257 خداوند بیان فرمود كه ولیّ مؤمنان است و در مقابل آن، «طاغوت» ولیّ‌ كافران می‌باشد در این آیه درباره‌ی انفاق مؤمن تمثیلی بیان شده كه در آیه‌ی 264 ـ در مقابل آن ـ درباره‌ی انفاق كافر نیز تمثیلی به كار می‌گیرد.

 

7. نتیجه

 

از آنچه گفتیم نكات زیر به دست می‌آید:

1. تناسب بین آیات و سوره‌های قرآن از شاخه‌های علوم قرآنی است كه قرآن‌پژوهان در آن اختلاف نظر دارند.

2. توقیفی بودن جمع و ترتیب آیات و سوره‌های قرآن، از مبانی تناسب بین اجزای قرآن است.

3. باید بین عدم وجود تناسب و عدم فهم آن، تفكیك قایل شد. چه بسا مواردی كه بین اجزای قرآن تناسب وجود دارد، امّا هنوز كسی به كشف آن نایل نشده است.

 

تعداد صفحات : 16

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    قرآن در زندگی چقدر تاثیر میتواند داشته باشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 152
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 61
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 83
  • بازدید ماه : 72
  • بازدید سال : 576
  • بازدید کلی : 18,070