loading...
قرآن
هانیه بازدید : 81 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز تناسب آیات و سوره ها

 

قرآن کریم

نوشتار پیشین

5.قاعده‌ی كلی برای شناخت ارتباط

 

روش كلی مفید برای این شناخت، بررسی غرض كلی سوره و در نتیجه بررسی و دسته‌بندی مقدمات بی ‌واسطه و با واسطه می‌باشد.1

محمد محمود حجازی درباره‌ی ذكر آیات مختلف پیرامون یك موضوع در سوره‌های گوناگون می‌گوید كه بین این معانی ارتباط تامّی وجود دارد و چنین نتیجه می‌گیرد:

هر سوره دارای وحدت كامل و هدف واحد و اغلب پی‌گیر اغراض مختلفی است كه برای رسیدن به هدف خود از نظر لفظ، سیاق، فواصل و كلمات پایانی آیات سرشت خاصی دارد.

موضوع سوره ـ كه نیاز سوره به آن قطعی است ـ تناسب كاملی با آن سوره دارد؛ موضوعی كه در سوره‌های مختلف تكرار می‌شود با آن سوره مناسبت دارد و نیز هیچ داستانی در یك سوره تكرار نشده است.

حجازی آیه‌ی 72 سوره‌ی حجر (15) را مثال می‌زند و می‌گوید: «با وجود این كه آیه 87 ـ بنا به نظر بعضی از دانش‌مندان ـ مدنی بوده و در میان آیات مكّی قرار گرفته است، هیچ‌گونه ناهمگونی با آیات دیگر ندارد و هنگام تلاوت این سوره گویی كه یكباره نازل شده است».2

با توجه به اهمیت بحث تكرار یك موضوع در سوره‌های مختلف، مناسب است به بیان نمونه‌ای بپردازیم.

5 ـ 1. داستان حضرت نوح ـ علیه السلام ـ در دو سوره‌ی یونس صافات

نام حضرت نوح ـ علیه السلام ـ در بیست و هشت سوره و چهل و سه بار آمده است، اكنون آن را در دو سوره‌ی یونس و صافات بررسی می‌كنیم.

 

الف: سوره یونس

 

1. در آیه‌ی 1 و 2 برخی آیات دیگر اثبات نبوّت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و حقانیت آیات الاهی و حسادت دشمنان و نیز در آیه‌ی 29، 62، 65 و برخی از آیات دیگر توكل بر خدا و عدم هراس از دشمنان دین خدا بیان شده است. همه‌ی این مطالب در مورد نوح ـ علیه السلام ـ در آیه‌ی 71 آمده است.

2. برائت پیامبر از كفّار و اعلام بی‌نیازی از آنان در آیات 41 و 58 و بعضی دیگر از آیات، و نیز اثبات وحی و بیان استواری پیامبر در طریق ارائه شده از سوی خدا در آیه‌ی 15 و برخی آیات دیگر مطرح شده است، همین مطالب نیز در آیه‌ی 72 درباره‌ی نوح ـ علیه السلام ـ مطرح می‌گردد.

3. تكذیب پیامبر توسط كفّار، یاری مؤمنان از سوی خداوند و اختصاص سرانجام نیكو به آنان، در آیه‌ی 64 و بعضی آیات دیگر بیان شده كه در آیه‌ی 73 در خصوص حضرت نوح ـ علیه السلام ـ و مردم او نیز این مطالب آمده است. در آیات پس از 73 مناسبت بخش مطرح شده از داستان نوح ـ علیه السلام ـ با هدف كلی سوره را می‌توان مشاهده كرد.

ب: سوره‌ی صافات

با توجه به این كه این سوره در مقام بیان مراحل دعوت به توحید و ویژگی‌های برجسته‌ی پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ می‌باشد از آیات 75 تا 82 این سوره شخصیت حضرت نوح ـ علیه السلام ـ محور سخن قرار گرفته است. در آیات بعدی نیز كه از پیامبران دیگر سخن به میان آمده، محور كلام بیش‌تر شخصیت و ویژگی‌های پیامبران ـ علیهم السلام ـ است، نه مطالب دیگر.

داستان نوح ـ علیه السلام ـ در سوره‌هایی كه از آن حضرت یاد شده است، با توجه به هدف سوره می‌باشد.3 بنابراین ذكر هر آیه در هر سوره و در هر جای آن كاملاً مناسب با آیات مجاور و هدف كلی سوره است. هرچند گاهی این هم‌گونی آشكار نیست و شاید ناسازگاری به نظر آید ولی این ناسازگاری بدوی و ظاهری است، زیرا سخنان بلیغ همواره و در عین داشتن معانی آشكار، نكات دقیقی را در خود جای می‌دهد، كه تنها با تدبّر و تأمّل به دست می‌آید.

هر سوره دارای وحدت كامل و هدف واحد و اغلب پی‌گیر اغراض مختلفی است كه برای رسیدن به هدف خود از نظر لفظ، سیاق، فواصل و كلمات پایانی آیات سرشت خاصی دارد
هانیه بازدید : 67 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

تازگی و اثربخشی قرآن در همه زمان‌ها:

 

قرآن كتابی است كه برای یك زمان نازل نشده است و الا باگذشت زمان، همه رازهای آن كشف می‌شد و جاذبه و تازگی و اثربخشی خودش را از دست می‌داد؛ حال آنكه می‌بینیم زمینه تدبر وتفكر و كشف جدید، همیشه برای این دریای بی‌كران و مفاهیم بلند آن وجود دارد.

این نكته‌ای است كه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ آن را توضیح داده‌اند. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: «مثل قرآن، مثل خورشید و ماه است و مثل آن دو همیشه در جریان است» (پس با گذشت زمان كهنه نمی‌شود.)

امام رضا ـ علیه السّلام ـ نقل كرده‌اند كه از امام جعفرصادق ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: چه سرّی است كه هرچه زمان بیشتری بر قرآن می‌گذرد و هرچه بیشتر تلاوت می‌شود بر طراوت و تازگیش افزوده می‌گردد؟

فرمودند: برای این كه قرآن تنها برای یك زمان و نه زمان دیگر و برای یك مردم و نه مردم دیگر، نازل نشده؛ بلكه برای همه زمان‌ها و همه مردم نازل شده است. بنابراین، خداوند متعال قرآن را طوری ساخته كه در هر زمان و با وجود همه اختلاف‌هایی كه در اندیشه‌های مردم به چشم می‌خورد، بر زمان‌ها و افكار پیشی‌گیرد و در هر عصری مفاهیم تازه‌ای از معارف بلند آن كشف شود.3

 

در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است: «در این (قرآن) اخبار شما و اخبار گذشته‌ها و اخبار آینده‌ها و اخبار آسمان و زمین است و اگر كسی علمش را می‌داند شما را به آنچه در قرآن است، خبر دهد تعجب خواهید كرد.»
هانیه بازدید : 86 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

احكام اسلام در فطرت و نهاد بشر جای دارد؛ لذا ماندگار است:

حضرت محمد(ص)

قرآن كریم، احكام الهی را در نهاد بشر می‌داند و می‌فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»4 توجه خویش را به سوی دین حق‌گرایانه پایدار و استوار كن، به همان فطرتی كه خدا مردم را بر آن آفریده است»، پس طبق این آیه شریفه، احكام قرآن منطبق بر فطرت بشر بوده، همیشه باقی است.

3. احكام اسلام و قرآن بیان كننده همه خواست‌های بشر است:

قرآن كریم، در این زمینه فرموده: «نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدی وَ رَحْمَه وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ؛5 و این كتاب را كه روشنگر هر چیز است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل كردیم.»

هرچند كه قرآن كریم، كتاب تربیت و انسان‌سازی است، ولی در آن همه چیز بیان شده و در آیات مختلفش پرده از روی قسمت‌های حساسی از علوم و دانش برداشته است.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خداوند در قرآن هرچیزی را بیان كرده است؛ به خدا سوگند چیزی كه نیاز مردم بوده است كم نگذارد تا كسی نگوید: «اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل می‌شد»؛ آگاه باشید همه نیازمندی‎های بشر را خدا در آن نازل كرده است.6

در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است: «در این (قرآن) اخبار شما و اخبار گذشته‌ها و اخبار آینده‌ها و اخبار آسمان و زمین است و اگر كسی علمش را می‌داند شما را به آنچه در قرآن است، خبر دهد تعجب خواهید كرد.»7

امام خمینی(ره) درباره جامعیت قرآن می‌فرماید: «قرآن مخزن همه علوم است.»,8 البته نباید این مطلب را از نظر دور داشت كه اسلام دارای دو نوع احكام و مقررات است:

1. احكام و مقررات ثابت كه بر اساس آفرینش انسان و مشخصات ویژه او استوار است مانند یك قسمت از مقرراتی كه عبودیت و خضوع انسان را نسبت به پروردگارش مجسم می‌كند و یا كلیات مقرراتی كه با اصول زندگی انسان اعم از غذا، مسكن، ازدواج و... مربوط است و با دلایل یاد شده ثابت شد كه انسان برای همیشه به اجرای آنها نیازمند است.

2. مقررات و احكامی كه جنبه موقتی یا محلی و یا جنبه دیگری داشته و قابل تغییر است و به حسب مصالح مختلف زمان‌ها و مكان‌ها اختلاف پیدا می‌كند كه به عنوان آثار «ولایت عامه» مطرح است و به نظر نبی اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان و منصوبین از طرف ایشان ـ علیهم السّلام ـ و علمای دین وابسته است.9

هانیه بازدید : 14 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز جاودانگی قرآن

 

قران

«جهانی بودن دین اسلام» از ضروریات این آیین الهی است. اسلام، به منطقه جغرافیایی خاصی محدود نیست و بر همین اساس، پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به سران كشورهایی مانند: روم، ایران، مصر و... نامه نوشتند و همه را به پذیرفتن دین اسلام دعوت كرده و از پیامدهای كفر، برحذر داشتند، اگر دین اسلام، جهانی نبود، چنین دعوت عمومی انجام نمی‌گرفت و سایر اقوام و امت‌ها هم عذری برای عدم پذیرش می‌داشتند.

آیات قرآن نیز دین اسلام را یك دین جهانی و فراگیر می‌داند؛ چنانكه می‌فرماید: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِینَ »1 در این آیه تأكید شده است كه قرآن برای جهانیان نازل شده است. در آیه دیگر از پیروزی دین جهانی اسلام، بر همه ادیان خبر داده و می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ؛2 او كسی است كه رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد.»

هانیه بازدید : 24 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

 نرمى و قابلیت انطباق با اوضاع متغیر زندگى انسان

قرآن در زندگی انسان

سهولت و قابلیت انطباق قوانین قرآن با اوضاع گوناگون زندگى انسان كه رمز خلود و جاودانگى آن است ، در نتیجه امورى است كه به بعضى از آنها اشاره مى شود:

1 ـ قرآن در تشریعات خود، به حقایق و معانى توجه داشته و در این جهت به صورت و ظواهر زندگـى نـپـرداخته است و از این رو در اسلام ، وسیله اى مادى و باشكلى ظاهرى را نمى توان یافت كه جنبه تقدس داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند كه آن شكل و ظاهر را حفظ كند. و همین امر موجب جلوگیرى از هر گونه تصادمى با توسعه تمدن و فرهنگ شده است .

به عنوان نمونه مواردى ذكر مى شود:

قرآن امت اسلامى را دعوت مى كند كه در برابر دشمنان خود مجهز شوند.

«وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»6

 

تا آنجا كه مى توانید براى رویارویى با دشمن نیرو آماده كنید.

منظور از نیرو اعم از كسب تجربه ها و مهارتها و ادوات جنگى است چنانچه منظور از ادوات جنگى هم اعم از نیزه و شمشیر و موشك و هواپیما و انواع رادار و ... است و اگر در فقه اسلامى در كتاب سبق و رمایه دستور رسیده كه خود و فرزندانتان تا حدّ مهارت كامل فنون اسب سوارى و تیراندازى را یاد بگیرید، براى این است كه آنها جزو فنون نظامى آن عصر و بهترین وسیله تهیّه نیرو و نیرومند شدن در مقابل دشمن آن عصر بوده است . بنابراین آنچه در نظر اسلام اصالت دارد، آمادگى مسلمانان در برابر دشمن است و شمشیر و نیزه و اسب ازنظر اسلام اصالت ندارد و جزو هدفهاى اسلامى نیست .

اسلام زن را دعوت مى كند كه در بیرون از خانه پوشش و حجاب داشته باشد و این اصلى است كه مورد نظر اسلام است زیرا عفت و كرامت زن بدون این پوشش در خطر است امّا آن را به شكل خاصى مقید نكرده و به پوشیدن لباس مشخصى توصیه نكرده است بلكه هرلباسى كه هدف فوق راتامین كند كافى است .

قرآن كریم دراین زمینه مى فرماید: «یا اَیُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لاَِزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِالْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذلِكَ اَدْنى اَنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ»اى پیامبر، به همسرانت و دخترانت و به زنان مؤ منان بگو: روسریهاى خویش را به خود نزدیك سازند (برخود فروافكنند) این كار براى این كه (به عفاف و پاكدامنى ) شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند، نزدیكتر و بهتر است .

2 ـ امر دیـگـرى كه به مقررات اسلامى خاصیت انعطاف و انطباق پذیرى بخشیده ، وجود یك سرى قواعد كنترل كننده در متن مقررات اسلامى است . فقها آنها را «قواعد حاكمه » نام نهاده اند یعنى قواعدى كه بر سراسر احكام و مقررات اسلامى حكومت مى كند. به موجب این قواعد هر حكم اسلامى كه عمل به آن موجب حرج و ضررى بر مكلف (مازاد بر حرج و ضررى كه طبع حكم اقتضاى آن را دارد) مى شود، از او برداشته شده است .

قرآن كریم در این زمینه مى فرماید: «وَ ما جُعِلَ عَلَیْكُمْ فِى الدّینِ مِنْ حَرَجٍ» 8

و در دین كار سختى را بر شما قرار نداد. (حكمى كه عمل به آن موجب عسر و حرج است ، از شما نخواسته است )

هانیه بازدید : 31 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

مراعات تعادل بین جسم و روح

 

انسان موجودى مركب از جسم و جان یا ماده و روح است ؛ در دیدگـاه اسلام ، بُعد اصیل وجود انسان همان بعد روحى و معنوى بوده و جسم باید به عنوان ابزارى در خدمت روح و كمالات روحى انسان قرار گـیرد. اما باید همراه با رسیدن به نیازهاى اصیل و غایى ، كه همان نیازهاى روح انسان است ، نیازهاى مقدماتى و ابزارى نیز كه نیازهاى جسمانى او است مورد توجه قرار گرفته و درحدّ لزوم و به مقتضاى نیازهاى روح ، به آنهانیز رسید و نباید نیازهاى جسمانى را فداى نیازهاى روح كرد. و در پرتو رعایت هر دو جانب در قوانین اسلام ، تعادلى میان ماده و روح پـدید آمده است . احیاى ارزشهاى اخلاقى و سجایاى انسانى و پاكسازى جامعه از كارهاى زشت ، توجه قرآن را از بهزیستى جسمى و بهره گیرى از لذایذ (به استثناى كارهاى حرام كه ویرانگر بنیادهاى اخلاقى و ارزشهاى معنوى و روحى است ) بازنداشته است .

هانیه بازدید : 27 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

 ژرف نگرى

 

قوانین اسلام با ژرف نگرى خاصى وضع شده است . چیزى كه با سعادت انسان ناسازگار باشد تحریم شده و آنـچـه كه به حال او مفید و سودمند است حلال معرفى گردیده است . اسلام هرگز در تحلیل و تحریم از افكار ملّتها پیروى نكرده ، بلكه ملاك تشریع را مصالح و مفاسد واقعى انسانها قرار داده است حتّى آنجا كه مصالح و منافع كارى ، غلبه بر مفاسد آن كار داشته باشد، روا شمرده شده و آنجا كه زیانها و مفاسد چیزى بیش از منافع آن بوده ممنوع شمرده شده است . قرآن در مورد شراب و قمار مى گوید:

«فیهِما اِثْمٌ كَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ اِثْمُهُما اَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» 5

 

در آنها گناه بزرگ و سودمندیهایى براى مردم است و گناه آنها بیش از سودمندى آنهاست .

ـ امر دیـگـرى كه به مقررات اسلامى خاصیت انعطاف و انطباق پذیرى بخشیده، وجود یك سرى قواعد كنترل كننده در متن مقررات اسلامـى است . فقها آنها را «قواعد حـاكمـه » نام نهـاده اند یعنـى قواعـدى كه بر سراسر احكام و مقررات اسلامى حكومت مى كند. به موجب این قواعد هر حكم اسلامى كه عمل به آن موجب حرج و ضررى بر مكلف (مازاد بر حرج و ضررى كه طبع حكم اقتضاى آن را دارد) مى شود، از او برداشته شده است
هانیه بازدید : 18 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

سازگارى با تمدّن

قرآن کریم

در طول تاریخ زندگى بشر، تمدنهاى بزرگى در میان اقوام و ملّتهاى مختلف وجود داشته كه هر كدام داراى جنبه هاى مثبت و مناسب با كمال انسان و نیز جنبه هاى منفى و ضد بشرى بوده اند. یكى از نقاط برجسته قوانین اسلام ، سازگارى آن با جنبه هاى مثبت و سازنده چهره ها و گونه هاى مختلف تمدّن انسانى است . قوانین قرآن و تمام آنچه از پیامبر گرامى و پیشوایان راستین بعد از او به عنوان احكام الهى رسیده است ، همگى نه تنها با بعد سازنده مظاهر تمدن انسانى موافق و سازگار مى باشد و تضادى میان آن دو وجود ندارد، بلكه مروّج آن است . اسلام براى تاءیید و ترویج مظاهر تمدّن انسانى ، دعوت به علم و دانش ، خلاقیت و ابتكار و جدیّت كرده و با خرافات ، تعصّبات ، كج فهمیها، جمودها و لهو و لعبها مبارزه كرده است . به همین جهت ، وقتى اسلام به مناطقى كه داراى تمدّنهاى اصیل بودند راه یافت ، مردم نه تنها قوانین اسلام را كه منبع مهم آنها قرآن بود، با تمدّن خویش مباین ندیدند، بلكه بیشتر افراد به استقبال آن شتافتند و خود مروج آن شدند و به توسعه و گسترش تمدّن اسلامى كه شالوده آن به وسیله پیامبر(ص ) ریخته شده بود، پرداختند.

به عنوان نمونه ، شكیب ارسلان مى نویسد: «باید اعتراف كنم كه تقدّم مسلمانان منحصر به صناعت و فن نیست ، بلكه آنها در علوم عقلى و فلسفه نیز قدمى راسخ داشتند، مسلمانان كتب ارسطو، بقراط، جالینوس ، ویسقور، یدوس ، بطلمیوس و ... را به عربى ترجمه كرده اند و اسرار تازه اى از علم را گشودند و بر آنچه از دیگران گرفتند، افزودند. مورخان روایت كرده اند كه شانجه پادشاه لیون در سال 960 میلادى به منظور درمان بیمارى صعب العلاج خود به نزد پزشكان مسلمان قُرطُبه رفت و بهبودى یافت و در تمام دوران زندگى خود از احترام و نشاط و تجلیلى كه در قرطبه نسبت به خود دید، یاد مى كرد.» 3

شهید مطهرى نیز مى نویسد: ایرانیان شاهكارهاى خود را در راه خدمت به اسلام به وجود آوردند و در حقیقت این اسلام بود كه استعداد ایرانى را تحریك كرد و در او روح تازه اى دمید. 4

هانیه بازدید : 20 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

فطرى بودن

 

تمام دستورهاى اسلام ، متكى به مقتضیات فطرت و سرشت آدمى است . قرآن در همه قوانین خود خواسته هاى طبیعى انسان را از نظر دورنداشته و كوچكترین تضادى با سنن خلقت انسان ندارد و رمز ثبات و پایدارى قوانین اسلام و ابدیت و جاودانگى آن نیز همین است . قرآن این حقیقت را در آیه زیر بیان كرده است :

«فَاءَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطْرَةَ اللّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِكَ الدّینُ الْقَیِّمُ وَ لكِنَّ اءَكْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ»1

روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار كن این فطرتى است كه خداوند انسانها را بر آن آفریده است . دگرگونى در آفرینش خدا نیست . این است دین و آیین محكم و استوار، ولى بیشتر مردم نمى دانند.

هر گـاه در تشریع قوانین ، سرشت تغییرناپذیر انسان كه قدر مشترك همه انسانها، در همه ادوار و در تمام شرایط است در نظر گـرفته شود، بشر باید از اصول ثابت و تغییرناپذیرى پیروى كند.

درست است كه تحولات تكنیكى ، چـهره زندگـى را دگـرگـون ساخته و آخرین وسائل مدرن آسایش را در اختیار بشر نهاده است ولى هرگـز دست تحول به ذات انسان ، و خواسته هاى درونى وى و غرایز پرتحرّك او، راه نیافته است . آنچه كه انسان كنونى مى خواهد، و به آن نیاز دارد، همان است كه انسان عصر حجر نیز آن را مى خواست . به عبارت روشنتر گـر چـه وسائل پـیشرفته زندگى و دگرگونى اوضاع و احوال ، جامعه ها را با نیازهاى جدید و تازه اى رو به رو مى سازد و براى رفع نیاز ناچار است قوانین تازه اى وضع كند، ولى انسانیت در تمام احوال و شرایط محفوظ بوده و دست تغییر به نهاد آن راه پیدا نكرده است .

از این رو، یك سلسله قوانین ثابت مورد نیاز انسان است و چون قرآن قوانین خود را بر اساس فطرت قرار داده ، ابدى است و با مقتضیات زمان منطبق است.2

هر گـاه در تشریع قوانین ، سرشت تغییرناپذیر انسان كه قدر مشترك همه انسانها، در همه ادوار و در تمام شرایط است در نظر گـرفته شود، بشر باید از اصول ثابت و تغییرناپذیرى پیروى كند
هانیه بازدید : 32 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

اعجاز تأییرى قرآن

قرآن

یكى از وجود اعجاز قرآن «اعجاز تأثیرى» آن است. بدین معنا که قرآن از جهت شدت تأثیر گذارى و جذّابیت دارای ویژگی خارق العادگی است.

در پاره ای از منابع کهن از این جنبه اعجاز با عناوینی چون اعجاز روعت; اعجاز هیبت و اعجاز نفسى قرآن یاد شده است.

تأثیر شگفت قرآن مجید بى تردید از ابعاد اعجاز آن است و هیچ بشر معمولى قادر نیست كتابى تا این اندازه مؤثر بیاورد.

«ساوراى» یكى از دانشمندان خاورشناس فرانسوى مى گوید: قرآن داراى تأثیرى خاص و جاذبیتى مخصوص است كه مانند آن براى هیچ یك از كتابها نیست.1

در تأثیر قرآن همین بس كه مكرر نقل شده است كه اخنس بن قیس، ابوجمل و ولیدبن مغیره شب هنگام از كوچه هاى تاریك مكه مى گذشتند و پشت دیوار خانه حضرت رسول(ص) مى ایستادند و تا بامداد به آواى قرآن گوش مى دادند.

ولیدبن مغیره در این باره مى گوید:

در قرآن زیبایى و جاذبه است; آغازش سرشار است و فرجامش ثمربخش او برترى مى یابد و چیزى بر او برترى نمى یابد.

خطابی (م.‌388‌ق.)از محدثان و قرآن پژوهان سده های نخستین، گویا نخستین کسی است که از "اعجاز تاثیری"  سخن به میان آورده است.

پیش از وی در نیمه دوم قرن چهارم رمانى در رساله‌اش، النكت فى اعجازالقرآن به بیان وجوه مختلف اعجاز قرآن پرداخته و در باب «اعجاز در بلاغت» قرآن با بررسى‌10 صناعت ادبى موجود در قرآن به تبیین ویژگیهاى بلاغى آن پرداخته است.

این تحقیقات زمینه را برای پیدایش نظریه"اعجاز تاثیری " قرآن توسط خطابی فراهم آورد.

هر چند وی کوشید تا از ویژگى تأثیر گذارى متن قرآن بر دلها و جذب مخاطبان به سوى خود به عنوان وجه دیگرى از اعجاز قرآن یاد کند  اما دیدگاه وی پس از او تحت عنوان «اعجاز تأثیرى» با اقبالى نسبى مواجه شد.

شاید یکی از دلایل عدم اقبال دانشمندان به این دیدگاه این است که کثیری از ایشان، اعجاز تاثیری قرآن را قابل بازگشت به اعجاز بیانی و بلاغی قرآن می دانند و نه جداگانه  و مستقل از آن همچنانکه «نظریه خطابى با تمایل شدید به سوى محتوا و مضمون آیات قرآنى، اعجاز بیانى را در ارتباطى ساختارى با اعجاز هدایتى و معرفتى مطرح كرده و سهم ویژه‌اى در اعجاز بیانى براى تعالیم و آموزه‌هاى قرآن قائل مى‌شود».2

به هر روی بحث درباره تأثیر سوره‌ها و آیات قرآن، را می توان در دو ساحت جسم و جان انسان و دیگر موجودات بررسی کرد.

«عنوان اوّل دربارة تأثیر قرآن در جسم انسان، شفا بودن آن، شفا یافتن قلب از صفات پست، شفا پیدا كردن جسم از امراض گوناگون و صعب العلاج، كسانی كه از قرآن و سوره‌ها و آیاتش شفای دردهای خود را گرفته‌اند، توسل به قرآن، شهادت و شفاعت آن و بی‌نیازی مردم به واسطة آن بحث شده است.

خطابی (م.‌388‌ق.)از محدثان و قرآن پژوهان سده های نخستین، گویا نخستین کسی است که از "اعجاز تاثیری"  سخن به میان آورده است

عنوان دوّم درباره تأثیر قرآن، بر قلب و جان انسان‌های مؤمن و كافر، انسان‌های ظالم و ستمگر، انسان‌های عیاش و هرزه، حاكمان و سلاطین و مردان و زنان بحث شده است.

خداوند می‌فرماید: قرآن شفای هر دردی است. شفای ظاهر و باطن، شفای جسم و روح، شفای برون و درون.

ابتدا آیاتی كه شفا بودن قرآن را با صراحت بیان می‌دارند در اینجا ذكر می‌كنیم و بعد از روایاتی را كه از معصومین‌ ـ علیهم السّلام ـ در این زمینه نقل شده است.

كلمه شفا در قرآن، سه بار بیان شده است كه عبارت از:

قرآن

«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»3؛ ما قرآن را نازل كردیم در حالی كه آن، شفا و رحمت است از برای مؤمنین.

و می‌فرماید: «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ» 4؛ ای پیامبر! به مردم بگو، این قرآنی كه در میان شماست، از برای آن كسانی كه ایمان آورده‌اند هدایت و شفای درد آن‌هاست.

و در آیه دیگر می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِینَ»5؛ ای مردم دنیا! حقیقتاً از جانب خداوند برای شما موعظه‌ای آمد (قرآن) و آن شفای دردهایی است كه در سینه‌هاست، و همان هدایت و رحمت است از برای مؤمنین.

این سه آیه درباره تمام قرآن است. و امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در چند جای نهج البلاغه می‌فرماید: قرآن شفا است. از جمله فرموده است:

از این كتاب، برای بیماری‌های خود شفا بخواهید، در مشكلات، از آن یاری طلبید، چرا كه در این كتاب، درمان بزرگترین دردهاست. (درد جسم و جان، درد كفر و نفاق، درد گمراهی و ضلالت).6

هر چند وی کوشید تا از ویژگى تأثیر گذارى متن قرآن بر دلها و جذب مخاطبان به سوى خود به عنـوان وجه دیگـرى از اعجاز قرآن یاد کند  اما دیدگاه وی پس از او تحت عنوان «اعجاز تأثیرى» با اقبالى نسبى مواجه شد

در جای دیگر فرموده: بر شما باد به كتاب خدا (قرآن)، به درستی كه آن ریسمان محكم الهی و نوری روشن و شفایی، سودمند است.7

(ریسمانی كه چنگ زنندگان به آن، از بدبختی و آتش جهنم نجات پیدا می‌كنند، نور روشن عقلی كه به وسیلة آن، احوال مبدأ و معاد كشف می‌شود و از تاریكی‌های جهالت و كفر بیرون می‌آید، شفای سودمندی است كه به واسطه آن امراض باطنیه و نفسانیه معالجه می‌شوند).

و در جای دیگر فرمودند: آگاه باشید! به درستی كه در قرآن است، علم آن چه خواهد آمد (از قبیل موت، برزخ، بعث و نشور، قیامت، بهشت و جهنّم، درجات بهشت و دركات جهنّم و غیره) و در آن است، خبر از گذشته (از قبیل پیدایش آسمان و زمین. درخت و گیاه و سنگ، انسان و حیوان، داستان‌های پیامبران گذشته و امّت‌هایشان، پادشاهان و گردنكشان و غیره). و این قرآن، دوای درد شما است؛8 (زیرا به وسیله آن، دردهای جسمانی و روحانی شما شفا پیدا می‌كند).

و حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بر شما باد به قرآن و تلاوت آن؛ زیرا قرآن شفا دهنده نافع و دوای مباركی است.9

در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایات بسیاری در ارتباط با فضایل سوره‌های مختلف قرآن و تأثیرات آن در جسم و روح و روان انسان، وارد شده است كه در كتب معتبر بدان اشاره شده و آثار فراوان آنها در مسائل مختلف به تجربه رسیده است.»

تعداد صفحات : 16

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    قرآن در زندگی چقدر تاثیر میتواند داشته باشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 152
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 53
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 58
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 75
  • بازدید ماه : 64
  • بازدید سال : 568
  • بازدید کلی : 18,062